چکیده:
یکی از مسائل مطرح شده در فلسفه اسلامی اصالت وجود و یا ماهیت است. قاضی سعید قمی از جمله طرفداران اصالت ماهیت است که بر آن برهان اقامه کرده است. از طرفی در آثار او عبارات فراوانی دیده میشود که دلالت بر اصالت وجود دارد. برخی اینگونه مطالب قاضی سعید را به دلیل اینکه از اساتید دارای مشارب مختلف استفاده نموده دال بر وجود تناقض در آثار او دانستهاند. اما علت این امر را میتوان در چند امر جستجو نمود: اول برتری قوت عرفانی قاضی بر قدرت فلسفی وی یعنی عدم توان او در تقریر مناسب فلسفی یافتههای عرفان؛ دوم ذو مراتب بودن مطالب وی، اینکه بدون توجه به مجموع آثار، نظری به عنوان رأی مختار او اخذ و تعمیم داده شده است؛ سوم تفسیر نادرست از قول اصالت ماهیت وی، در صورتیکه مراد وی از اصالت ماهیت تکیه بر وحدت حقه وجود بوده نه معنای سخیفی از اصالت ماهیت؛ و نیز وجود اختلافات لفظی در اینکه اصل دعوای اصالت وجود یا ماهیت دعوایی لفظی است نه حقیقی.
One of the issues raised in Islamic philosophy is the primacy of existence or the primacy of quiddity. Qadi Saʿid Qummi is one of the proponents of the originality of quiddity for which he has argued. On the other hand, there are many expressions in his works that indicate the primacy of existence. Some have considered such statements contradictory because he has had various teachers with different backgrounds. But the reason must be sought somewhere else: first, the superiority of the Qadi's mystical power over his philosophical power which implies his inability to interpret mystical findings; second, the graded nature of his words, which necessitates that we should not consider a word of him regardless of the totality of his works. In other words, interpreting the originality of quiddity as the true unity of existence and the fact that by the originality of quiddity he meant to emphasize the unity of existence not a trivial meaning of the primacy of quiddity, and also the existence of lexical conflicts in the dispute over the primacy of existence or quiddity and that it is only a difference in wording.
خلاصه ماشینی:
اما علت این امر را میt توان در چند امر جستجو نمود: اول برتری قوت عرفـانی قاضـی بـر قدرت فلسفی وی یعنی عدم توان او در تقریر مناسب فلسفی یافته های عرفان ؛ دوم ذو مراتب بودن مطالب وی ، اینکه بدون توجه به مجموع آثار، نظری به عنوان رأی مختار او اخذ و تعمیم داده شده اسـت ؛ سـوم تفسـیر نادرسـت از قـول اصـالت ماهیت وی ، در صورتیکه مراد وی از اصالت ماهیت تکیه بر وحدت حقه وجود بوده نه معنای سخیفی از اصالت ماهیت ؛ و نیز وجود اختلافات لفظی در اینکه اصل دعوای اصالت وجود یا ماهیت دعوایی لفظی است نه حقیقی .
قاضی سعید قمی در اصالت ماهیت بیان میکند: وجود بر ماهیـت حمـل میشـود پـس وجـود تـابع ماهیت و صفتی برای آن محسوب میشود و این از ظاهرترین بدیهیات است و قـول بـر اصـالت وجـود نـه اصلی دارد و نه در توحید خاص نیازی به مشقت اخذ آن است زیرا در اخذ حق هیچ تکلفی وجـود نـدارد.
منشأ اول اینکه اصل دعوای اصالت ماهیت و وجود دعوای حقیقی نیست بلکه لفظی اسـت از اینـرو اگر توجه به این امر در آثار اندیشمندی نشده باشد بالطبع در جمع بندی و ارائه مطالب دچـار تنـاقض گویی شده اند که از جمله این ها قاضی سعید قمی است .