چکیده:
تاریخگرایی نورویکردی است در مطالعات ادبی و فرهنگی که به بازنگری رابطۀ تاریخ و ادبیات میپردازد و بر موقعیت تاریخی متن به عنوان بستر تعامل گفتمانهای مختلف و مناسبات قدرت تأکید دارد. در این مقاله، حکایت «ذکر بر دار کردن حسنک وزیر» که از جمله روایتهای مهم تاریخ بیهقی است با رویکرد تاریخگرایی نو مورد ارزیابی قرار میگیرد تا نقش گفتمان و ایدئولوژیهای مؤثر در این متن که به منظور پنهان کردن عاملیت حاکم در این ماجرا بهکار میگیرد، بهتر نمایان شود. تحلیل این حکایت در دو بخش صورت گرفته است؛ بخش اول مربوط به مسعود غزنوی است که سکّاندار ماجرا بوده و در تلاش است تا کینۀ خود از حسنک را به صورت غیرمستقیم و به مدد حکمِ قدیمیِ خلیفه تلافی کند. بخش دوم نیز مربوط به بیهقی است که راوی حکایت بوده و به تأثر از گفتمان قدرت آن دوره، سخن را مطابق با میل سلطان جهت میدهد. او در بازگویی حوادث با قهرمانسازی و حذف مسعود در فرآیند گسست روایت، ضمن کمرنگ ساختن نقش او بر عاملیّت بوسهل افزوده و اَعمال مسعود را توجیه میکند.
New historicism is an approach in cultural studies which reconsiders the relationship between history and literature, and emphasizes the historical context of the text as the ground of the interaction of different discourses and power relations. In this study, the anecdote of "The Execution of Hasanak the Vizir", which is considered as one of the most important narratives of Bayhaqi History, is analyzed using new historicism approach, to better represent the role of effective discourse and ideologies in this text. The analysis of this anecdote has been done in two parts. The first part is related to Masoud Ghaznavi, who has the leading role in the plot and tries to indirectly retaliate his hatred of Hassanak with the help of the caliph's old decree. The second part is related to the Bayhaqi who is the narrator of the story and is influenced by the influence of the power discourse of that period, directs the words in accordance with the desire of the Sultan. In describing events with heroism and eliminating Masoud in the process of narrative rupture, while diminishing his role, he added to Busahl's function and justifies Masoud's actions.
خلاصه ماشینی:
تحليل حکايت ذکر بر دار کردن حسنک با رويکرد تاريخ گرايي نو * علي تسليمي دانشيار گروه زبان و ادبيات فارسي دانشگاه گيلان ، گيلان ، ايران معين کماليراد ** دانشجوي دکتري زبان و ادبيات فارسي دانشگاه گيلان ، گيلان ، ايران (تاريخ دريافت : ١٣٩٦/٠٢/٢٠؛ تاريخ پذيرش : ١٣٩٧/٠٨/١٥) چکيده تاريخ گرايي نورويکردي است در مطالعات ادبي و فرهنگي که به بازنگري رابطۀ تاريخ و ادبيات ميپردازد و بر موقعيـت تـاريخي مـتن بـه عنـوان بسـتر تعامـل گفتمـان هـاي مختلـف و مناسبات قدرت تأکيد دارد.
در اين مقاله ، حکايت «ذکر بـر دار کـردن حسـنک وزيـر» کـه از جمله روايت هاي مهم تاريخ بيهقي است با رويکرد تاريخ گرايي نو مورد ارزيابي قرار ميگيرد تا نقش گفتمان و ايدئولوژيهاي مؤثر در اين متن که به منظور پنهان کردن عامليت حاکم در اين ماجرا به کار ميگيرد، بهتر نمايان شود.
در بررسي روايت حسنک ، اين سوال ها مطرح است : الف - مناسبات قدرت و گفتمان هاي عصر غزنويان چگونه به عنوان دستاويزي براي حکومت موجب اعدام حسنک شـد؟ ب - بيهقي چگونه ماجرا را بازپرورانده و چرا از بيان حقيقت ميگريزد؟ به منظور درک بهتر روايت حسـنک در ايـن پـژوهش روابـط گفتمـاني و مناسـبات قدرت مورد تحليل قرار ميگيرد.
او که تمايـل نداشـت کـه دسـتش صـريحاً بـه ايـن کـار آغشته شود از دو روش براي پيش برد اهداف خود يـاري جسـت : ١- جـايگزيني گفتمـان ديني به جاي گفتمان حکومتي: ناديده گرفتن گذشته در عين يادآوري اتهام قرمطي بودن حسنک که با حکم خليفه اجرا ميشد تا در اين صـورت کـم تـرين ردّپـايي از خـود بـاقي نگـذارد.