چکیده:
دکتر شریعتی به عنوان ایدئولوگ انقلاب اسلامی و امام خمینی به عنوان معمار انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران شناخته میشود. مقایسه گفتمان این دو متفکر در راستای کشف وجوه اشتراک و افتراق آنها اهمیت نظری و عملی فراوانی برای وضعیت فکری و سیاسی جامعه کنونی ایران دارد. با توجه به اهمیت گفتمان این دو متفکر معاصر، این مقاله با هدف پاسخ به این سوال که "بر اساس رویکرد تحلیل گفتمان، شباهتها و تفاوتهای گفتمان امام خمینی و دکتر علی شریعتی چیست؟ "به نگارش در آمدهاست. چارچوب مفهومی این مقاله مبتنی بر نظریه معنای لاکلاو و موفه میباشد و روش آن رویکرد تحلیل گفتمان است. بر این اساس، گفتمانهای امام خمینی و دکتر علی شریعتی در مقولهها با چهارچوب تحلیل گفتمان در ابعاد معناد دهی به جهان، دال کانونی، دال برتر (هویت)، دال تهی، دقایق گفتمانی، اسطوره سیاسی، سوژهها، سوژههای مثبت و منفی با توجه به منطق هم ارزی و تمایز و موقعیتهای سوژهای با همدیگر مقایسه شدهاند. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که اسطوره سیاسی گفتمان امام خمینی نفی وضع موجود، نفی نظامسلطنتی، نفی جدایی دین از سیاست و حکومت و نفی غیرسیاسی بودن حوزهها و روحانیون و ضرورت تشکیل حکومت اسلامی است. اسطوره سیاسی گفتمان دکترعلی شریعتی، نفی اسطورههای سیاسی موجود (مادی و مذهبی) و معرفی دموکراسی اسلامی (هدایت شده) به عنوان اسطوره سیاسی و حکومت سیاسی مطلوب برای جامعه ایران است.
Dr. Shariati is known as the ideologue of the Islamic Revolution and Imam Khomeini as the architect of the revolution and the founder of the Islamic Republic of Iran. Comparing the l discourse of these two thinkers in order to discover the commonalities and differentiate them is of great theoretical and practical importance for the intellectual and political situation of the current Iranian society. Given the importance of the discourse of these two contemporary thinkers, this article has been written with the aim of answering the question "What are the similarities and differences between the discourse of Imam Khomeini and Dr. Ali Shariati based on the discourse analysis approach?". The conceptual framework of this paper is based on Laclau and Mouffe's theory of meaning and its method is discourse analysis approach.Accordingly, the discourses of Imam Khomeini and Dr. Ali Shariati in categories and dimensions of giving meaning to the world, focal signifier, superior signifier (identity), empty signifier, discourse minutes, political myth, subjects, positive and negative subjects according to logic Currency, distinction, and subject positions are compared. The findings of this study show that the political myth of Imam Khomeini's discourse is the denial of the status quo, the denial of the monarchy, the denial of the separation of religion from politics and government, and the denial of the apolitical nature of seminaries and clerics and the necessity of forming an Islamic government. The myth of Dr. Ali Shariati's discourse is the rejection of existing political myths (material and religious) and the introduction of Islamic democracy (guided) as a myth and a desirable political government for Iranian society.
خلاصه ماشینی:
بطور خلاصه ، بر اساس نظریه معنای لاکـلاو و موفـه و فرکلاف برای توصیف نظم گفتمان و گفتمان ها، محقق باید به سؤالات زیر پاسخ دهد: ـ گفتمان ها به چه جنبه هایی از جهان معنا میدهند؟ چه معنایی به این جنبه میدهد؟ ـ نقطه یا نقاط کانونی هر گفتمان کدامند؟ ـ دال برتر هرگفتمان چیست ؟ ـ دال تهی هر گفتمان چیست ؟ ـ دقایق هر گفتمان چیستند و چگونه در اطرف دال برتر یا نقطه ی کانونی یـا دال تهـی مفصل بندی میشوند؟ ـ براساس منطق تمایز در هر گفتمان چه خرده گفتمان هایی یافت میشود؟ ـ اسطوره ی هر گفتمان چیست ؟ هر گفتمان چه چیزی را نفـی مـیکنـد و چـه وضـع مطلوب و آرمانیای را پیشنهاد می کند؟ ـ هر گفتمان چه سوژه هایی را معرفی و خلق میکند؟ ـ با توجه به منطق هم ارزی و تمـایز هـر سـوژه دارای چـه هـویتی اسـت و چگونـه تعریف میشود؟ معیارهای ارزیابی کیفیت : در این مقاله جهت بالا بردن میزان اعتبار و روایی یافتـه هـای تحقیق سعی شده اسـت نمونـه هـای مناسـبی انتخـاب شـوند، از روش تلفیـق آن گونـه کـه وداک(٢٠٠١) میگوید استفاده شود، نمونه ها بر اسـاس نظریـه و نظـر متخصصـین انتخـاب شوند، در روش شناسی و تحقیق انسجام وجود داشـته باشـد، مراحـل مختلـف تحقیـق بـه خوبی روشن شوند، از منابع مختلف استفاده گردد و حتی الامکـان تحقیـق جـامع و شـفاف باشد و نویسنده سعی خواهدنمود تا حد ممکن در تحقیق و متون درگیر شود و آن هـا را بـا توجه به تکنیک های مختلف معناکاوانه فهم و تحلیل کند و همه ی جنبه های مرتبط بـا سـؤال را مد نظر قرار دهد (جاگر٢٠٠١: ٥٢-٥١؛ سیلورمن ١٩٩٣: ٥٦؛ می یر٢٠٠١: ٢٩؛ یورگنسـن و فیلیپس ٢٠٠٢: ١٧٣- ١٧١؛ ادیب حاج باقری و همکاران ١٣٨٥).