چکیده:
این انگاره که روزی مسیح مخلص خواهد آمد و یهودیان را به سرزمین
اصلیشان یعنی فلسطین بر خواهد گرداند و بر سر کوه صهیون حکمرانی خواهد
کرد» بهانهای برای اشغالگری سرزمین مقدس شد و با این تصور رژیمی به وجود
آمد که صهیوئیسم نامیده گشت. این رژیم مهمترین وظیفه خود را اسکاندادن
یهودیان در این سرزمین معرفی کرده است و بدین ترتیب اندیشه و نقشه اشغال
فلسطین در سال ۱۸۴۰ آشکار و اجرای آن آغاز گشت و در ادامه» خصوصا در زمان
قیمومیت انگلیس بر کشور فلسطین» سرعت و سهولت بیشتری گرفت و در سال
۸ به اوج خود رسید تا اینکه کشوری نامشروع به نام اسرائیل در این سرزمین
مبارک ایجاد شد. علیرضم اینکه اسرائیل در این اشغالگری خود را محق میداند.
اشغال او پایه و اساس درستی ندارد و این رژیم» غاصب این سرزمین است. از
زمانی که مردم فلسطین به نقشة مذبوحانه یهود برای اشغال سرزمینشان پی بردند، تا امروز در قالبهای گوناگون و به شیوههای مختلف با این رژیم به مبارزه
پرداختهاند؛ اما تشکیل احزاب و جنبشهای مقاومت بیشتر بعد از مسئله اشغال بوده
است که مهمترین آنها جنبش مقاومتی فتح و جبهة آزادی خلق و انتفاضة اول و
انتفاضة الاقصی است؛ اما آنچه این کشور را به عنوان یک دولت در سطح جهانی
مطرح کرد شکلگیری سازمان آزادیبخش فلسطین بود.
The idea that one day Christ will come and bring the Jews back to
their mainland, Palestine, and rule over the Zion valley, was an excuse to
occupy the holy land. With the notion, a regime called Zionism emerged.
This regime has set itself the most important task of settling the Jews in
this land. Thus, the idea of the occupation of Palestine in 1840 revealed
and implemented. During the British mandate on the Palestinian state, the
process particularly increased and reached its peak in 1948. Therefore, an
illegitimate country was created called Israel in this blessed land. Despite
the fact that Israel considers itself rightful in occupying it, it is not right,
and the regime is the usurper of this land and must go out. Since the
Palestinians have realized the despicable plan of the Jews, the occupation
of their land, they have already been fighting it in various ways.
However, the formation of more resistance parties and movements, the
most notable of which was the resistance movement of Fatah and the
Front for the Liberty of the People and the First Intifada and the Al-Aqsa
Intifada, were mostly after the occupation issue. However, what made
this country a as a state in a global scope was the formation of a
Palestinian Liberation Organization.
خلاصه ماشینی:
این رژیم مهمترین وظیفه خود را اسکاندادن یهودیان در این سرزمین معرفی کرده است و بدین ترتیب اندیشه و نقشه اشغال فلسطین در سال 1840 آشکار و اجرای آن آغاز گشت و در ادامه، خصوصاً در زمان قیمومیت انگلیس بر کشور فلسطین، سرعت و سهولت بیشتری گرفت و در سال 1948 به اوج خود رسید تا اینکه کشوری نامشروع به نام اسرائیل در این سرزمین مبارک ایجاد شد.
از زمانی که مردم فلسطین به نقشة مذبوحانه یهود برای اشغال سرزمینشان پی بردند، تا امروز در قالبهای گوناگون و به شیوههای مختلف با این رژیم به مبارزه پرداختهاند؛ اما تشکیل احزاب و جنبشهای مقاومت بیشتر بعد از مسئله اشغال بوده است که مهمترین آنها جنبش مقاومتی فتح و جبهة آزادی خلق و انتفاضة اول و انتفاضة الاقصی است؛ اما آنچه این کشور را به عنوان یک دولت در سطح جهانی مطرح کرد، شکلگیری سازمان آزادیبخش فلسطین بود.
ازآنجاکه عنوان «اشغالگری» بار حقوقی دارد و این حق را برای اهالی فلسطین ایجاد میکند که اشغالگر را از سرزمین خود بیرون کنند، این مسئله پرسشهایی از این دست را در ذهن به وجود میآورد: آیا استعمال واژة اشغال دربارة نسبت صهیونیستها با کشور فسطین درست است؟ به تعبیر دیگر آیا در مورد کشور فلسطین ما با اشغالگری صهیونیستها مواجهیم یا اینکه اشغال تنها یک ادعاست و یهودیان حق داشتهاند در این سرزمین ساکن شوند؟ این رژیم در قبال اشغالگری چه دیپلماسیای در پیش گرفته است؟ واکنش اهالی فلسطین به مسئلة اشغال چه بوده است؟ برای روشنشدن بحث ابتدا لازم است به توضیح واژگانی که در عنوان تحقیق آمده، پرداخته شود و بعد برای پرسشهای طرحشده پاسخهای مناسبی ارائه گردد.