چکیده:
بنیانهای مشروعیت، ارزشهایی هستند که یک حکومت یا رهبر در نگاه مردم در سطح داخل یا نظام بینالملل در سطح خارج باید آنها را داشته یا در جامعه پیادهسازی کند؛ چراکه گذاری که سبب جانشینی رهبر جدید شود اگر مشروعیت نداشته باشد بقای آن رهبر را زیر سؤال برده و او را ساقط میکند. توجیه عقلی جهت پذیرش سلطه حاکمیت رهبر که ارتباط مستقیم با میزان قدرت دولت و حدود آزادی شهروندان دارد و از آن با لفظ مشروعیت یاد میشود، از مهمترین دغدغههای پیش روی حاکمان و یا حکومتها بشمار میرود. به همین خاطر، حفظ بقاء همواره یک موضوع همیشگی و دغدغهمند برای رهبران آسیایمرکزی بوده است که این امر بهصورت مستقیم درگرو مشروعیت آنها بوده است. با توجه به چهارچوببندی وبر از انواع مشروعیتها، وجه غالب مشروعیت رهبران آسیایمرکزی در نظامهای سیاسی کشورهای خود همواره در سایه مشروعیت کاریزماتیک و سنتی بوده است ولی با ورود آنها به نظام بینالملل بهعنوان واحدهای جدید سیاسی، آنها با مبانی مدرنیته مشروعیت مواجه شدند که مشروعیت فعلی آنها را زیر سؤال میبرد. در این راستا، در این مقاله که به شیوه توصیفی – تحلیلی به نگارش درآمده است، به دنبال ارائه دورنمایی از جایگاه مشروعیت و وجه غالب آن در ساختار سیاسی آسیایمرکزی هستیم تا با بررسی آن طرحوارهای از مبانی تحولیافته مشروعیت در دوران سیاسی معاصر آسیایمرکزی بهدست آمده تا از آن بهعنوان الگو و ابزاری برای تحلیل روند گذارهای سیاسی آتی آسیایمرکزی مورداستفاده قرار گیرد.
Political legitimacy foundations are bases which any government or leader needs in local and international system. If any political transition goes on transition without legitimacy, that will be failed. Rationalization of accepting a government or leader’s sovereignty defined as legitimacy is the dominant concern of rulers and straightly related to the state’s power and the level of multitude’s freedom. Therefore, regime survival which directly linked by legitimacy is the main issue of post-soviet central Asia leaders. By Weber, the central Asia leaders’ legitimacy defined through charismatic and traditional legitimacy, while by soviet dissolution and entrance of central Asian states to the international system as new political independent units, they encounter the modern foundation of legitimacy, which undermined their current legitimacy. In this descriptive-analytical essay, we are trying to present a structural perspective on today’s central Asian legitimacy according to the modern foundations of legitimacy to use as an analytical template for subsequent political transition.
خلاصه ماشینی:
تحول مباني مشروعيت سياسي در آسيايمرکزي پساشوروي ابوالفضل جعفري ١* تاريخ دريافت : ١٣٩٨/٧/٢٣ الهه کولائي ٢ تاريخ پذيرش : ١٣٩٩/٢/١٢ چکيده بنيان هاي مشروعيت ، ارزش هايي هستند که يک حکومت يا رهبر در نگاه مردم در سطح داخل يا نظام بين الملل در سطح خارج بايد آن ها را داشته يا در جامعه پياده سازي کنـد؛ چراکـه گـذاري کـه سـبب جانشيني رهبر جديد شود اگر مشروعيت نداشته باشد بقاي آن رهبر را زير سؤال بـرده و او را سـاقط ميکند.
نقشه سياسي آسياي مرکزي بعد از تقسيم بندي بلشويک ها 32 نکته حائز اهميت درباره ماهيت ساختار حکومتي اين منطقه اين است که مفهوم امروزي از دولت با ديوان سالاري، تشکيلات و دستگاه هاي دولتي بعدازآنکه شوروي سلطه خود را بـر آسـياي مرکـزي تحميل کرد پا به عرصه نظام سياسي اين منطقه گذاشت ، درواقع تا قبل از پيروزي نهايي بلشـويک هـا در ژوئن ١٩٢٣، طوايف تنها سازمان اجتماعي شناخته شده اين منطقه بودند.
34 با توجه به چهارچوب بندي وبر از انواع مشروعيت ها، تأکيد مقاله بر آن است که از زمان فروپاشي اتحاد جماهير شوروي، مشروعيت قانوني رهبران آسيايمرکزي در نظام هاي سياسي کشـورهاي خـود همواره در سايه مشروعيت کاريزماتيک و سنتي تعريف شده و مؤلفه طايفه گرايي به عنوان اصليتـرين عنصر تأثيرگذار بر ساختار حکومت و مباني مشروعيت رهبران اين منطقه حاکم بوده اسـت .