چکیده:
این پژوش، ناظر به شناخت و معرفی کلی از وضعیت گفتمان اسلامگرا در فاصله زمانی سال های 57-1332 ش است. گفتمان اسلام گرا در این دوره متشکل از خرده گفتمان هایی بود که هرکدام واجد دال مرکزی و دال های شناور بودند. نسبتی که هر یک از این خرده گفتمان ها با حوزه سیاست و سیاست ورزی داشتند به نوعی تعیین کننده میزان نقش آفرینی آن ها در شکل گیری انقلاب اسلامی 1357 ایران است. این پژوهش ضمن تحلیل خرده گفتمان های مذکور از منظر نظریه گفتمان لاکلا و موفه نیز در پی پاسخ به این پرسش اصلی است که خرده گفتمان های اسلام گرا در سال های 1332-57 ش چه نسبتی با حوزه سیاست داشتند. یافته های پژوهش نشان می دهد از میان هفت خرده گفتمان اسلام گرا در دوره مذکور، خرده گفتمان های اسلام حوزوی و حجتیه، سیاست گریز و خرده گفتمان های اسلام فقاهتی، ملی گرا، مبارز، سوسیالیسم و چپ مسلحانه، سیاست ورز بودند. از طرفی همه خرده گفتمان های اسلام گرای سیاست ورز در انتخاب دال مرکزی متفاوت از یکدیگر بودند اما در مواردی از دال های شناور شباهت داشتند. روش این پژوهش از نوع روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس مطالعه اسنادی-کتابخانهای انجام یافته است.
This study deals with the general knowledge and introduction of the situation of Islamist sub-discourses in the period of 1953-79. The Islamist discourse at this time consisted of sub-discourses, each with central and floating signifiers. The relationship that each of these sub-discourses had with the politism in a way determines their role in the formation of the Islamic Revolution of 1979 in Iran. This analysis, while analyzing the mentioned sub-discourses from the perspective of Laclau and Mouffe's discourse theory, seeks to answer the main question of what relationship the Islamist sub-discourses had with the politism in 1953-79. The findings show that of the seven Islamist sub-discourses of the period, the sub-discourses of traditionalist- seminary and Hojjatieh Islam were apoliticized, and the sub-discourses of Islamic jurisprudence, nationalist, defiant, socialistic, and the armed left were politicized. On the other hand, all political Islamist sub-discourses in choosing the central signifier were different from each other, but in some cases they were similar to floating signifiers. The method of this research is descriptive-analytical and based on documentary-library study.
خلاصه ماشینی:
مقايسه خرده گفتمان هاي اسلامگرا در ايران (٥٧-١٣٣٢)؛ از سياست گريزي تا سياست ورزي جليل دارا ١* تاريخ دريافت : ١٣٩٩/١/٢٤ مجيد پيروز٢ تاريخ پذيرش : ١٣٩٩/٤/٢٨ چکيده هدف اين پژوهش ، شناخت و معرفي کلي از وضعيت گفتمان اسلام گرا در فاصـله زمـاني سـال هـاي ٥٧-١٣٣٢ ش است .
اما در اين ميان ، گفتمان اسلام گرايي توانسته بود با توجه به ساخت اجتمـاعي و فرهنگـي جامعـه ايراني، اقبال بسياري را کسب نموده و به سبب وسعت و گستردگي، خـرده گفتمـان هـاي متعـددي را درون خود جاي دهد که هريک با برداشتي خاص از اسلام ، مترصد نفوذ در فضاي گفتماني و سياسي ايران بودند.
در مقاله "تحليل نقش امام خميني در تحقق اسـتعلاي گفتمـان اسـلام گرايـي در جريان انقلاب اسلامي ايران "(اخوان کاظمي و ديگران ، ١٣٩٤) نويسندگان ، ظرفيت رهبري انقلاب در تبديل اسلام گرايي به موقعيت گفتمان هژمون را حائز اهميت دانسته اند و در مقاله "پيروزي و ناکـامي 84 گفتمان اسلام سياسي(تجربه اي متفاوت در ايران ١٩٧٩ و مصـر ٢٠١١)"(سـميعي اصـفهاني و کيـاني، ١٣٩٤) مبتني بر روش گفتماني، رهبري امام خميني و نشانه ولايت فقيه از مهم ترين عوامـل پيـروزي اسلام سياسي در ايران معرفي شده است .
(به تصویر صفحه مراجعه شود) شکل ٢- نمايش دال مرکزي و دال هاي شناور خرده گفتمان اسلام ملي گرا ٣) خرده گفتمان اسلام مبارز با تشديد فضاي سرکوب و اختناق توسط استبداد پهلوي، جرياني شکل گرفـت کـه اعتقـادي بـه مشي مسالمت آميز و اصلاح طلبانه در رابطه با حکومت وقت نداشت و راه مبارزه عملي و مسلحانه را در پيش گرفت .