چکیده:
اجاره برای نقل منافع - نه اعیان- وضع شده است؛ ولی در مواردی شاهد هستیم این قاعده ظاهرا رعایت نشده است، از جمله اجاره دایه جهت بهره بردن نوزاد از شیر او؛ چراکه مقصود از این اجاره، شیر دایه (عین) است نه منافع او. صحت اجاره دایه با قرآن، سنت و اجماع ثابت بوده و مورد اتفاق فقهاست؛ لکن وجه صحت آن محل بحث و نظر است. انتخاب وجه تصحیح اجاره دایه، حکم موارد مشابه (مانند اجاره درخت برای استفاده از میوه آن) را تا حد زیادی روشن مینماید. این نوشتار، پنج وجه از وجوه تصحیح این معامله را مورد بررسی قرار داده است که عبارتاند از: «تخصیص قاعده تعلق اجاره به منافع در اجاره دایه، تعلق اجاره به افعال دایه نه شیر او، تعمیم معنای منفعت در باب اجاره، نفی کلیّت قاعده تعلق اجاره به اعیان، معامله مستقل بودن اجاره دایه». هر یک از وجوه، به ویژه سه وجه اول مدافعان و مخالفانی دارد که ادله ایشان ذکر شده و مورد ارزیابی قرار گرفته است. ادله قائلین دو وجه اول چنان قوتی دارد که گاهی فقیهی هر دو قول را پذیرفته است؛ در حالی که این دو قول کاملا مقابل یکدیگرند.
این نوشتار با ارزیابی دقیق ادله و دفع اشکالات، صحیحترین وجه را وجه اول دانسته است.
خلاصه ماشینی:
در مواردی شاهد میشود، این قاعده ظاهراً رعایت نشده است؛ در اجاره کردن دایه برای شیر دادن به طفل، آنچه مقصود مستأجر است، شیر زن است و این شیر، عینی است که تلف گردیده، باقی نمیماند و این مخالف قاعده کلی در باب اجاره مبنی بر تعلق اجاره به منفعت با بقای عین است؛ لکن فقها قائل به جواز اجاره زن مرضعه شدهاند و علاوه بر سنت و اجماع، آیه قرآن نیز دال بر صحت این نوع از اجاره است «فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ».
3 سئوال: چگونه میتوان این اجاره را صحیح دانست در حالی که قاعده باب اجاره در آن رعایت نشده است؟ اجاره دقیقاً بر چه چیزی واقع شده است؟ اصلاً متعلق اجاره در این نوع معامله چیست؟ آیا اجاره صرفاً بر «شیر» - که عین تألف است- واقع میگردد یا بر «فعل ارضاع»، 4 به وسیله دایه؟ اگر بر شیر واقع شود، با خشک شدن شیر دایه در قسمتی از زمان اجاره، اجاره باطل میشود، اما اگر بر فعل ارضاع واقع شده باشد، اجاره باطل نشده بلکه مستأجر به دلیل وجود عیب، خیار خواهد داشت و مختار است بین فسخ یا ادامه اجاره.
4 صاحب مفتاح الکرامة، این سخن را مردود دانسته است؛ زیرا محقق ثانی تعلق اجاره به افعال و عین شیر را وجهی نیکو دانسته است و از طرفی در عبارتی دیگر، آورده است: «انّ من المعلوم حسینی مراغى، سيد مير عبد الفتاح بن على، العناوين الفقهية، ج2، ص231.