چکیده:
اصطلاح «دهدوازده» در متون حدیثی، با عنوان روشی در معامله شناخته میشود. این اصطلاح به دلیل فاصله زمانی و ناآگاهی مترجم از ابعاد گفتمان متن، اغلب بدون هیچ تغییر یا توضیحی در متون ترجمه وارد شده و این عدم توجه باعث ایجاد گسست گفتمانی و انتساب دو حکم مغایر به این روش معامله شده است. برخی از ابزارهای گفتمان فرکلاف مانند نظام نقشگرای هلیدی میتواند در تحلیل و شناخت حکم این روش معامله موثر باشد؛ اما از آنجاییکه امروزه گفتمان متن در متون دینی برای ما ناشناخته است، ابزارهای دیگری نیز چون شناسایی دال مرکزی، استخراج پیشانگاره، مطالعه همزمانی پویا، بررسی همنشین و جانشینهای متن نیز در این پژوهش استفاده شده است. در نتیجه، با بررسی این موارد به نظر میرسد که ائمه اطهار: با تغییر گفتمان این اصطلاح به تغییر کاربرد آن اقدام کرده و آن را از معامله و بیعی فاسد به پیشمعاملهای بدون اشکال مبدل ساختهاند.
The [Persian] term "dah dawazdah" (lit. ten twelve i.e. the capital is 10 and the capital plus profit is 12, and thus the profit is 20%) in the hadith literature (e.g. al-Kafi, vol. 5, p. 197, h. 2-3) is known as a method of trading. This term because of the translator's temporal interval [of 13 centuries) and ignorance about the dimensions of the text discourse, has mostly crept into texts translated [into Persian] without any change or explanation. This ignorance has caused a discourse rupture and applying two contradictory verdicts to this way of trading. Therefore, certain discourse tools of [Norman] Fairclough, such as [Michel] Halliday's Functional System can be effective in analyzing and recognizing the rule of this way of trading. But since today the discourse of the text in religious texts is unknown, some other tools (of text analysis) such as nodal point, extracting the presupposition, dynamic synchronic study, and the study of paradigmatic and syntagmatic elements of the text, have been used in this research. As a result, it seems that the Pure Imams (‘a.s.) have changed the discourse of this term and this way have changed its application. Consequently, they have turned an invalid transaction (i.e. capital plus profit with mention of percentage ratio) to a valid deal or transaction (i.e. fixed price regardless of the capital).
خلاصه ماشینی:
این اصطلاح به دلیل فاصله زمانی و ناآگاهی مترجم از ابعاد گفتمان متن، اغلب بدون هیچ تغییر یا توضیحی در متون ترجمه وارد شده و این عدم توجه باعث ایجاد گسست گفتمانی و انتساب دو حکم مغایر به این روش معامله شده است.
برخی از ابزارهای گفتمان فرکلاف مانند نظام نقشگرای هلیدی میتواند در تحلیل و شناخت حکم این روش معامله موثر باشد؛ اما از آنجاییکه امروزه گفتمان متن در متون دینی برای ما ناشناخته است، ابزارهای دیگری نیز چون شناسایی دال مرکزی، استخراج پیشانگاره، مطالعه همزمانی پویا، بررسی همنشین و جانشینهای متن نیز در این پژوهش استفاده شده است.
بنابراین، اگر چه جملات مجهول اهمیت زیادی در نشاندار کردن متن دارند، اما از آنجایی که این جمله دارای بالاترین اطلاع نو، تأکید، تکرار و توضیح است، به نظر میرسد که دال مرکزی روایت بر اصطلاح «دهدوازده» استوار است.
بنابراین، آنها گفتمان جدیدی را در زمینه تجارت وارد کردهاند و از آنجایی که بدون توضیح آن را مطرح میکنند، به نظر میرسد که گفتمان آنها هژمونی مطلوب را در جامعه تجار به دستآورده و مفهومی شناخته شده است؛ اما دستهبندی خودی و غیرخودی توسط امام و عدم به کارگیری روش ده دوازده نشان میدهد که ایشان سعی در تثبیت گفتمان قبلی (یا مغلوب) «مساومه» دارد.