چکیده:
دیوان دعاوی ایران – ایالات متحده، در قالب یک نهاد داوری موردی بین المللی، تلاش نمود تا برای پیاده نمودن عدالت و انصاف در آراء خود به تدابیر منصفانه متوسل شود. تدابیری که از مجرای آن بتواند برای ادعاهایی که هیچگونه مبنای قراردادی برای آن یافت نشده است، و نیز ادعاهای مالکان واقعی در برابر مالکان قانونی، حکم صادر نماید. تدابیری که افزایش انگیزۀ دولت های ایران و ایالات متحده برای تبعیت از اصول و قواعد حقوق بین الملل و اجرای احکام صادره را سبب شود. این مقاله بر آن است تا توسعه و تعمیم رویه و عملکرد دیوان در اعمال تدابیر و تمهیدات منصفانه از قبیل «اصل داراشدن بلاجهت»، «اصل به قدر استحقاق» و «مالکیت انتفاعی»، از میان تدابیر بکار گرفته شده توسط دیوان، و این که آیا دیوان اساساً از اختیار و اقتدار پذیرش چنین تدابیری در صدور آراء خود برخوردار بوده است، را مورد بررسی قرار دهد.
The Iran-United States claims Tribunal as an international ad hoc arbitration institution has attempted to resort to the equitable devices for applying justice and equity in its awards. The devices via which be able to issue an award for the claims that no contractual basis exist and also for the real ownership claims. The devices that cause to increase the motivation of the Iran-United States Claims Tribunal for pursuing the principles and rules of international law and the enforcement of the issued awards.This article is intended to develop and extend the practice and function of the Court in applying the equitable devices such as the principle of unjust enrichment ,principle of quantum meruit and beneficial ownership among the devices applied by the Court and will review whether the Court basically has been enjoyed the power and authority to accept such devices in its issued awards.Key words: Equity – Equitable Devices – Unjust Enrichment - Quantum Meruit – Beneficial Ownership
خلاصه ماشینی:
اين مقاله بر آن است تا توسعه و تعميم رويه و عملکرد ديوان در اعمال تدابير و تمهيدات منصفانه از قبيل اصل داراشدن بلاجهت ، اصل به قدر استحقاق و مالکيت انتفاعي ، از ميان تدابير به کار گرفته شده توسط ديوان و اين را که آيا ديوان اساسا از اختيار و اقتدار پذيرش چنين تدابيري در صدور آراي خود برخوردار بوده است ، مورد بررسي قرار دهد.
اما با اعمال چه تدابيري اين مهـم را محقق نمود؟ اين تدابير از کجا سرچشمه گرفته اند؟ آيا استفاده از اين تدابير مسبوق بـه سـابقه بود يا اين تدابير ريشه در اصول کلي حقوقي نيز دارد؟ ديوان در رسيدگي هاي خود تدابير منصفانه ، همچون اصل دارا شدن بلاجهت ، اصل بـه قـدر استحقاق و مالکيت انتفاعي را مد نظر قرار داده است .
با توجه به اينکه ديوان در دعاوي مربوط به مصادرة اموال و نيز با عنايت به هر اقدام ديگري که مؤثر در حقوق مالکيت باشد، به نفع صاحب حق انتفاع ، حکم به پرداخت غرامـت داده اسـت ، در اين پرونده ، براي اجتناب از اعمال مادة ٤٠ قانون تجارت ايران و صدور حکمي منصـفانه ، بـه نقش جايگزيني انصاف ٣ روي آورده و با توسل به يکـي از چهـره هـاي عينـي انصـاف (مالکيـت انتفاعي )، نتيجه گرفت که از نظر انصاف ، فورموست فودز به عنوان مالک حقيقي يک درصد سهام لبنيات پاک که به نام آقاي فيشر ثبت شده است ، نيز مي باشـد و در مجمـوع فورموسـت فـودز را صاحب ٣١ درصد سهام اعلام کرد.