چکیده:
اغلب تصور میشود که در از آن خودسازی هنری، پدیدآورنده مفهوم و جایگاه سنتیاش را ندارد. زیرا از آن خودسازی هنری، آثار ثانویهای در جهان هنرهای تجسمی هستند که از آثار اولیه گرفته شده و علی رغم اینکه وجود مادی یگانه، قطعی و مسلمی دارند، وضعیت پدیدآورندگان و آثار آنها از نظر حقوقی چندان مشخص نیست. سؤال اصلی مقاله «چگونه میتوان رابطه پدیدآورندگی یک هنرمند با اثرش، در مورد اثری که بخشی از آن را هنرمند آفریده و بخشی را (گاه کل اثر) از یک هنرمند دیگر برداشته تبیین نمود؟» میباشد و فرض بر آن است که در تمام آثار ازآن خودسازی، هنرمند دوم و احتمالاً مخاطب به حضور پدیدآورنده اول آگاه است و هنرمند دوم تعمدانه و به قصد خاصی از اثر بهره میگیرد. لذا آگاهی به حضور اثر اولیه شرط پیدایش وضعیت از آن خودسازی است. در غیر این صورت اثر از وضعیت خود خارج و در حیطه جعل و سرقت هنری قرار میگیرد. روش تحلیل در این پژوهش توصیفی-تطبیقی است و از نظر ماهیت تحقیق، بینارشتهای است. دادههای تحقیق از حوزه هنرهای تجسمی معاصر و حقوق مالکیتهای ادبی و هنری بوده و به صورت کتابخانهای و اسنادی و از طریق ابزار فیش برداری و مشاهده از منابع و مآخذ مربوط، استخراج و جمعآوری شدهاند. در این راستا سعی بر آن بوده که مواد حمایتی و استثنائات نظامهای حقوقی بینالمللی و هر دو نظام مالکیت حقوقی در ایران؛ قانون حمایت از حقوق مؤلفان و مصنفان و هنرمندان (مصوب ۱۳۴۸) و پیشنویس قانون جامع حمایت از مالکیت ادبی و هنری و حقوق مرتبط مورد توجه و بررسی قرار گرفته و پیشنهادهایی را برای ارزیابی این نوع آثار از جمله تهیه شناسنامه هنری ارائه شود.
It is often thought that appropriation art doesn’t give rise to its traditional concept and place. Because there are secondary works in the world of visual arts that are taken from the original works. From a legal point of view despite their uniqueness, definite and certain material existence of these works, the situation of the author is not very clear. “How can be explained the authorship relations between the artist and his work in a work that a part of it (sometimes the whole work) has appropriated from another artist?” It is assumed that in all appropriation works the viewer and author are aware about the presence of the first creator in that artwork. This study is descriptive-comparative and interdisciplinary analysis. The research data are taken from the fields of contemporary arts, structuralism, intertextuality, and intellectual rights, and have been extracted and collected in the form of libraries and documents, and through the tools of taking notes and observing relevant sources and references. In this regard, exceptions of international legal systems and Intellectual property rights in Iran. At the end, some suggestions including preparing an art certificate has made to evaluate these types of works.