چکیده:
ازدواج ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦ و ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ ﺣﺎدﺛﻪ زﻧﺪﮔﯽ ﻫﺮ اﻧﺴﺎﻧﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﯾﺎ ﺷﮑﺴﺖ در آن ﺑﺮای ﻫﺮﯾﮏ از زوﺟﯿﻦ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺳﺎز ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد. ﺗﺄﺛﯿﺮ ﺧﺎﻧﻮاده ﺑﺮ رﺷﺪ، ﺗﻌﺎدل و ﺷﮑﻮﻓﺎﯾﯽ اﻓﺮاد ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻪ ﺣﺪی اﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﺻﺎﺣﺐ ﻧﻈﺮی ﻧﻤﯽ ﺗﻮاﻧﺪ آﻧﺮا اﻧﮑﺎر ﮐﻨﺪ. اﺳﻼم ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﯾﮏ دﯾﻦ ﻓﻄﺮی، اﺣﮑﺎم آن ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎی ﻃﺒﯿﻌﺖ اﻧﺴﺎن ﺑﻨﺎ ﮔﺬاﺷﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ، ﻟﺬا ﺑﺎ رﻋﺎﯾﺖ ﻣﻮازﯾﻦ و دﺳﺘﻮرات ﻓﺮدی و ﻣﺸﺘﺮک ﺑﻪ دﻧﺒﺎل آﻧﺴﺖ ﮐﻪ ﺧﺎﻧﻮاده ﻣﺴﺘﺤﮑﻢ را ﺑﻨﺎ ﮔﺬارد. ازدواج و ﻃﻼق دارای وﺟﻮه اﺧﻼﻗﯽ وﯾﮋه ای ﺑﻮده ﮐﻪ از ﻣﻬﻤﺘﺮﯾﻦ وﺟﻮه اﺧﻼﻗﯽ ازدواج ﻣﯽ ﺗﻮان ﺑﻪ ارﺿﺎی ﮔﺮاﯾﺶ ﻫﺎی ﻏﺮﯾﺰی، ﺣﻔﻆ ﻋﻔﺖ، رﺷﺪ و ﺗﮑﺎﻣﻞ، ﻣﺤﺒﻮﺑﺘﺮﯾﻦ ﺑﻨﺎ و ... اﺷﺎره ﻧﻤﻮد. آداب اﺧﻼﻗﯽ در ازدواج ﮔﺎه ﻣﺨﺼﻮص ﺑﻪ زﻧﺎن و ﮔﺎﻫﯽ ﻣﺨﺘﺺ ﺑﻪ ﻣﺮدان و ﮔﺎﻫﯽ ﻧﯿﺰ ﻣﺸﺘﺮک ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ. ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﺻﻠﺢ و ﮔﺬﺷﺖ، ﻣﺸﺎوره، ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﺑﻪ ﺣﺎﮐﻢ، ﻧﯿﮑﻮﮐﺎری در ﻃﻼق و ... از وﺟﻮه اﺧﻼﻗﯽ ﻃﻼق ﺑﻪ ﺷﻤﺎر ﻣﯽ رود. اﯾﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﺑﻪ روش ﺑﺮرﺳﯽ اﺳﻨﺎد و ﻣﺪارک ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ای ﺑﻮده ﮐﻪ ﺑﻪ ﺑﺮرﺳﯽ اﯾﻦ وﺟﻮه در دو ﻣﻘﻮﻟﻪ ی ﻣﺬﮐﻮر ﻣﯽ ﭘﺮدازد.
خلاصه ماشینی:
کلید واژه ها: ازدواج، طلاق، خانواده، اخلاق دینی، آثار ازدواج، آثار طلاق طرح مسأله از مهمترین پایگاه های فرهنگی و تربیتی که نسبت به دیگر پایگاه ها نقش کلیدی دارد و باید مورد توجه جدّی قرار گیرد، کانون مقدس خانواده است که می تواند با آراسته شدن به ارزشهای قرآنی، تأثیر شگرف در جامعه داشته باشد.
از جنبه معنوی، در کلمات اولیای دین علیهم السلام تصریح شده است که فرد با ازدواج نیمی از دین خود را کامل می کند( حرعاملی، 1991، ج 14، ص 5) و ارزش اعمال او چندین برابر افراد مجرد می شود( همان، ص 6- 7) از جنبه دیگر فرد با ازدواج کردن اخلاق و عفت خود را بهتر حفظ می کند« هو اغض للبصر و اعفّ للفرج و اکفّ و اشرف»( طبرسی، 1408، ج 14، ص 154) تعبیر لباس بودن زن و شوهر برای یکدیگر به حفظ هریک از آنها توسط دیگری از مفاسد اخلاقی و آلودگی های جنسی اشاره دارد.
شما هرزمان بخواهید می توانید با آنها آمیزش کنید( ولی سعی کنید از این فرصت طبیعی بهره ای ببرید و با پرورش فرزندان صالح اثر نیکی) برای خود از پیش بفرستید، و از خدا بترسید و بدانید که او را ملاقات خواهید کرد و به مومنان بشارت ده»( بقره، آیه 223) در این آیه زنان تشبیه به مزرعه شده اند، ممکن است این تشبیه برای بعضی در مورد زنان سنگین باشد، که چرا اسلام درباره نیمی از نوع بشر چنین بیان کرده است در حالیکه نکته باریکی در این تشبیه نهفته است، و در حقیقت قرآن می خواهد با این بیان ضرورت وجود زن را در اجتماع انسانی مجسم کند، که زن یک وسیله اطفاء شهوت نیست، وسیله ای است برای حفظ نوع بشر؛ همانطور که انسان برای ادامه زندگی به تغذیه نیاز دارد و بدون کشت و زرع مواد غذایی، حیات او تامین نمی شود، همچنین برای ادامه نوع خود نیز نیازمند به وجود زن است.