چکیده:
ژاپن بهعنوان تایرگذارترین کشور آسیای شرقی» در سه دهه اخیر نقش فعالی در شکلدهی به
ساختار منطقه داشته است. اگرچه در پیشیرد اهداف و دستیابی به منافع حداکثری خود. با موانعی
مانند ظهور فزاینده چین روبهرو شد. بهدلیل اهمیت و وزئة اقتصادیای که داردء پیوسته در تلاش
بوده است تا فش خود بهعنوان رهیر منطقهای را تثبیت کند. از اقدامات ژاپن مینوان به تاسیس
بانک نوسعه آسیایی در سال ۱۹۶۶ اشاره کرد که ژاپن در جا رجچوب بانک» نش رهیر منطقة آسیا را
بازی میکرد. در اواخر دهه ۱۹۹۰ و در پی بحران مالی ۱۹۹۷ شرق آسیا، رژیمسازی د رآسیای
شرقی شدت گرفت. سوّال اصلی این است که چرا ژاپن رژیمهایی را در منطقه شرق آسیا و قرات راز
آن ایجاد کرده است یا از ایجاد آنها حمایت میکند؟ متغیرهای مقاله بد ینشکل است که رژیمسازی
بهعنوان متغیر مستقل و تثبیت و ارتفای جایگاه اقتصادی و همچنین موازنهسازی بهعنوان متغیرهای
وایسته درنظ رگرفته میشوند. با عنایت به استفاده از روش تبیینی و با بهرهگیری از نظریات رژیم و
موازنهسازی، در پاسخ به پرسش اصلی استدلال میشود ژاپن بعد از بحران ۱۹۹۷ برای تثبیت و
ارتقای جایگاه اقتصادی و مهار قدرت فزاینده چین» راهبرد خود را در قالب پیشنهاد تاسیس
صندوق پول آسیایی, پیشنهاد داد و حمایت شد ید از آسهآن بهعلاوة شش ی سرا آسیای شرقی,
حمایت از طرح مشا رکت اقتصادی جامع شرق آسیاء حمایت از موافقتنامه مشا رکت قرا پاسیفیک و
همچنین نعهد په تامین سرمایهای به ارزش ۱1۰ میلیا رد دلار در سال ۳۰1۵ و افزای شآن به ۳۰0
میلیارد دلار در سال ۲۰۱۷ را پیش برد. رو شگردآوری منابع نیز اسنادی است.
Japan, as the most influential country in East Asia, has played an active role in shaping the region's structure over the past three decades. Though in pursuit of its goals and attaining its maximum interests, it encountered obstacles such as the rise of China, but because of its importance and economic weight, it has consistently been striving to consolidate its role as a regional leader. From Japan's actions, the founding of the Asian Development Bank (ADB) in 1966, which Japan was playing as the leader of the Asian region, played a role within the framework of the Bank. In the late 1990s, following the 1997 financial crisis in East Asia, regime-building in East Asia intensified. The main question is why Japan has created or supported regimes in the East Asian region and beyond? The variables of the article are such that regimen is considered as an independent variable and the consolidation and promotion of economic status, as well as balancing, are considered as dependent variables. In response to the main question, using the approaches of the regime and balancing, it is argued that Japan, after the 1997 crisis, seeks to stabilize and promote the status of its economy and control the growing power of China, In this regard it initiated the proposals to establish an Asian Monetary Fund, strong support to form ASEAN+6 or the East Asia Summit, support for the Comprehensive Economic Partnership for East Asia, support for the Trans-Pacific Partnership and a commitment to provide $ 110 billion funding in 2015 and increased it to $ 200 Billion In 2017. The compilation of materials and data is the library method.
خلاصه ماشینی:
با عنايت به استفاده از روش تبييني و با بهره گيري از نظريات رژيم و موازنه سازي، در پاسخ به پرسش اصلي استدلال ميشود ژاپن بعد از بحران ۱۹۹۷ براي تثبيت و ارتقاي جايگاه اقتصادي و مهار قدرت فزايندة چين ، راهبرد خود را در قالب پيشنهاد تأسيس صندوق پول آسيايي، پيشنهاد داد و حمايت شديد از آسه آن به علاوة شش يا سران آسياي شرقي، حمايت از طرح مشارکت اقتصادي جامع شرق آسيا، حمايت از موافقت نامۀ مشارکت فرا پاسيفيک و همچنين تعهد به تأمين سرمايه اي به ارزش ١١٠ ميليارد دلار در سال ٢٠١٥ و افزايش آن به ٢٠٠ ميليارد دلار در سال ۲۰۱۷ را پيش برد.
با عنايت به استفاده از روش تبييني و با بهره گيري از نظريات رژيم و موازنه سازي ، در پاسخ به پرسش اصلي استدلال ميشود ژاپن بعد از بحران ١٩٩٧ براي تثبيت جايگاه اقتصادي و مهار قدرت فزايندة چين ، راهبرد خود را در قالب پيشنهاد تأسيس صندوق پول آسيايي، پيشنهاد داد و حمايت شديد از آسه آن به علاوة شش يا سران آسياي شرقي، حمايت از طرح مشارکت اقتصادي جامع شرق آسيا، حمايت از موافقت نامۀ مشارکت فرا پاسيفيک و همچنين تعهد به تأمين سرمايه اي به ارزش ١١٠ ميليارد دلار در سال ٢٠١٥ و افزايش آن به ٢٠٠ ميليارد دلار در سال ٢٠١٧ را پيش برد.
٣. صندوق پول آسيايي بحران پولي و مالي که آسيا و ديگر بازارهاي در حال ظهور را در سال ١٩٩٧ هدف قرار داد، شرايطي را به وجود آورد که انگيزة همکاري منطقه اي در آن بيشتر شد، اما مخالفت ايالات متحده و عدم حمايت چين ، به معناي شکست طرح بود (٢٠٠٤:١٧٩ ,Hamilton-Hart).