چکیده:
جرم شناسان فمینیسم با توجه به حذف زنان از مطالعات جرمشناسی جریان غالب، در هر نحله از این مکتب بهنوعی به تحلیل موضوع جرم پرداختهاند. باوجود دستاوردهای برابر طلبانِ جنسیتی در اصلاح قوانین در سالهای اخیر همچنان تفاوتی عمیق و نوعی نابرابری در مسئلهی جرم برای زنان وجود دارد. جرم شناسان فمینیسم پستمدرن، دلیل بزهکاری و بزه دیدگی زنان را در تجمع قدرت، ذهنیت و قدرت در جامعهی مردسالار میدانند. در این پژوهش ضمن واکاوی مفهومی از مؤلفههای فوق به بررسی آن در ایجاد نابرابری در مسائل مربوط به جرم پرداخته میشود. نوع پژوهش پیش رو کاربردی- توسعهای است و به بررسی نظریات بنیادین پرداختهشده است و بر مبنای روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته است. برای نیل به اهداف پژوهش از متد کیفی و تحلیل محتوایی، تحلیل گفتمان و تحلیل و بررسی اسناد و مطالعات کتابخانهای استفادهشده است. جرمشناسی فمینیسم پستمدرن برخلاف دوران پیش از مدرن انقیاد زنان را از نه از طریق قهر و غلبه بلکه از راه ایجاد گفتمانهای مردسالاری میداند که موجب ایجاد نابرابری در بزهکاری و بزه دیدگی زنان و به حاشیه راندن یا حذف گفتمانهای زنان میشود و راه رهایی از تبعیض علیه زنان را در ایجاد گفتمانهای جانشین میداند.جرم شناسان فمینیسم با توجه به حذف زنان از مطالعات جرمشناسی جریان غالب، در هر نحله از این مکتب بهنوعی به تحلیل موضوع جرم پرداختهاند. باوجود دستاوردهای برابر طلبانِ جنسیتی در اصلاح قوانین در سالهای اخیر همچنان تفاوتی عمیق و نوعی نابرابری در مسئلهی جرم برای زنان وجود دارد. جرم شناسان فمینیسم پستمدرن، دلیل بزهکاری و بزه دیدگی زنان را در تجمع قدرت، ذهنیت و قدرت در جامعهی مردسالار میدانند. در این پژوهش ضمن واکاوی مفهومی از مؤلفههای فوق به بررسی آن در ایجاد نابرابری در مسائل مربوط به جرم پرداخته میشود. نوع پژوهش پیش رو کاربردی- توسعهای است و به بررسی نظریات بنیادین پرداختهشده است و بر مبنای روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته است. برای نیل به اهداف پژوهش از متد کیفی و تحلیل محتوایی، تحلیل گفتمان و تحلیل و بررسی اسناد و مطالعات کتابخانهای استفادهشده است. جرمشناسی فمینیسم پستمدرن برخلاف دوران پیش از مدرن انقیاد زنان را از نه از طریق قهر و غلبه بلکه از راه ایجاد گفتمانهای مردسالاری میداند که موجب ایجاد نابرابری در بزهکاری و بزه دیدگی زنان و به حاشیه راندن یا حذف گفتمانهای زنان میشود و راه رهایی از تبعیض علیه زنان را در ایجاد گفتمانهای جانشین میداند.
خلاصه ماشینی:
توجه 36 فمینیسم به آموزه های پست مدرن و رویکردهای جرم شناسی انتقادی در حوزه ی جرم شناسی پست مدرن ، فمینیست ها را بر آن داشت تا ضمن مطالعه در مورد نابرابری های موجود در ساختارهای اجتماعی و تأثیر آن بر الگوهای ارتکاب جرم ، به دلایل بزهکاری و بزه دیدگی و بررسی وضعیت زنان و به چگونگی اثرگذاری ذهنیت و گفتمان و قدرت در عرصه ی جرم شناسی بپردازند به عبارت دیگر مثلث ذهنیت ،گفتمان و قدرت به رغم تحول و اصلاح قوانین نابرابر در نظام عدالت کیفری، در تداوم نابرابری علیه زنان نقش انکارناپذیری دارد و باوجود دستاوردهای مهم و برابری جنسیتی ظاهری همچنان تعارض های بسیاری در موضوع زنان و جرم وجود دارد که تاکنون به آن توجهی نشده است و در پژوهش های انجام شده به زبان فارسی نیز توضیح کامل و جامعی در این خصوص وجود ندارد و در تحقیقات انجام شده در قالب پایان نامه و یا مقاله تنها بخشی از موضوع جنسیت و جرم موردبررسی قرارگرفته است ١و با توجه به این مهم که در تمامی تألیف های انجام شده تنها در چند سطر به اهمیت و اثرگذاری مؤلفه های فمینیسم پست مدرن و تحلیل جرم شناسانه ی آن و یا تعریف جرم شناسی فمینیسم پست مدرن و موضوع زنان و بزهکاری اکتفا شده است ، در این نوشتار با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و بررسی اسناد و مطالعات کتاب خانه ای به بررسی نظریات بنیادین جرم شناسی فمینیسم پست مدرن و بررسی آموزه های این مکتب در بزهکاری و بزه دیدگی زنان و نابرابری موجود متاثر از این سه مؤلفه پرداخته خواهد شد.