چکیده:
چگونگی ورود و سپس اقامت علی بن موسی الرضا در مرو، پایتخت خلافت اسلامی در دوران خلافت مأمون عباسی، موجب طرح فرضیههای مختلف بهویژه با محوریت برخی شخصیتهای مهم آن دوران است. فضل بن سهل ملقب به ذوالریاستین در جریان ولایتعهدی و دیگر موضوعهای مهم مرتبط با امام، گاه با تحلیلهای متفاوت و حتی متضاد مواجه شده است. چنین به نظر میرسد برای دستیابی به درکی جامع و منطقی از مسائل مربوط به آن حضرت با مأمون و دربارش، ضرورت دارد افکار و اقدامات ذوالریاستین در مورد امام به دقت بررسی گردد. این پژوهش تلاش دارد با رویکردی توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از روش پژوهش تاریخی، نقش این وزیر مقتدر را در چگونگی رابطه مأمون با امام رضا بررسی کند. یافتههای پژوهش، گویای نفوذ فوقالعاده ذوالریاستین بر مأمون است، با این حال وی در ارتباط با امام بیشتر متأثر از مأمون بود و کوشید با نزدیک ساختن افکار و تصمیمگیری خود به خلیفه، موقعیت خودش را تحکیم نماید. فضل با وجود داشتن اقتدار، نتوانست بر آن حضرت تسلط یابد، در عین حال شواهد متقنی نیز بر ارادت او نسبت به امام وجود ندارد.
The question of how Imam Reza entered and then settled in Marv, the capital of Islamic caliphate under Abbasid Ma’mun, has raised various hypotheses, specifically centered around some of the important personages of that era. Fazl bin Sahl, surnamed Zhur-Riyasatayn (literally: owning two presidencies), has been mentioned variously with different or even paradoxical analyses regarding Imam’s vicegerency and other important issues. It seems that to achieve a comprehensive and logical comprehension of issues related to Imam Reza, Ma’mun and his court, it is necessary to scrutinize Dhur-Riyasatayn’s thoughts and actions regarding Imam Reza. The present study attempts to use a descriptive-analytical approach and the method of historical study to investigate the role of this powerful vizier of Ma’mun regarding Ma’mun’s relation with Imam Reza. The findings of the study show that Dhur-Riyasatayn had a tremendous influence on Ma’mun, while he himself was influenced by Ma’mun in his relation to Imam, and tried to strengthen his position by approximating his thoughts and decisions to caliph. Fazl, as an authoritative vizier, could manage to dominate Imam, while there is no certain evidence for his being sincere to Imam.
خلاصه ماشینی:
موضوعي که ذهن هر علاقهمند به تاريخ ايران و تاريخ امامت را به خود مشغول ميسازد، اين مسأله است که چه رابطهاي بين ولايتعهدي امام رضا علیه السلام و حضور ايشان در پايتخت و مسائل و حوادث دو سال اقامت آن حضرت در ايران (201-203ق) وجود داشته و نقش فضل در تصميمگيريها و ديگر مسائل مربوط به خليفه و دربارش نسبت به امام چه بوده است.
بررسي پيشينه موضوع، نشان ميدهد تاکنون هيچ پژوهش مستقلي در مورد مناسبات و روابط امام رضا علیه السلام و فضل انجام نشده اما معمولاً در ذيل و فرع مطالعههاي تاريخي درباره دوران اقامت امام در مرو و جريان ولايتعهدي ايشان به اين موضوع اشاراتي شده است.
1. نقش فضل بن سهل در وليعهد کردن امام توسط مأمون آنچه موجب حضور امام رضا علیه السلام در مرو پايتخت اوليه مأمون گرديد، جريان ولايتعهدي آن حضرت بود.
(ابناثير، 1385ق، ج6، ص327) از نظر آنها فضل کاملاً بر مأمون مسلط شده و انتخاب امام رضا علیه السلام به ولايتعهدي نيز ناشي از فکر و نفوذ او بود.
نبايد اين نکته مهم را فراموش کرد که حضرت رضا7 معيار اصول و قوانين اسلام را در نظر داشتند و نوع روابط با افراد از جمله صاحبانقدرت را در آن چارچوب قرار ميدادند؛ در نتيجه وضعيتي در مدت اقامت امام در مرو پيش آمد که بارها در تضاد با خواستههاي فضل قرار گرفت و او نيز سخناني نزد مأمون به زبان آورد يا عکسالعملهايي از خود نشان داد که گاه مخالفت آشکار با امام بود.