چکیده:
با شناسایی، معرفی و انتشارِ چاپِ عکسیِ نسخۀ مورخ 801 ه.ق، متعلق به کتابخانۀ نور عثمانیۀ استانبول، که در حالِ حاضر، کهنترین نسخۀ شناختۀ شدۀ کاملِ دیوانِ حافظ است، ضروری است ضبطهای این نسخه، در قیاس با روایتِ نسخههای موجود، بررسیِ انتقادی شود؛ بهویژه آنکه با کشفِ این نسخه، برخی معادلات در زمینۀ روایتِ نسخهها، نظمی نوین یافته است. بهطورمثال اگر پیشتر، در موردی خاص، مصححان، ضبطِ نسخهای را به دلیلِ متأخربودن، رد میکردهاند، اکنون همان ضبطِ متأخر، به پایمردیِ نسخۀ 801 ه.ق بر مسندِ ضبطِ اقدم نشسته است. پیش از این، نسخۀ ایاصوفیه مورخ 813 ه.ق و نسخۀ خلخالی مورخ 827 ه.ق، از منظرِ قدمت، اهمیت و تبارشناسیِ نسخ، بهعنوانِ دو نسخۀ سرگروه، در تصحیحاتِ معتبرِ دیوانِ حافظ، موردِ توجهِ خاص بودهاند و عمدۀ اختلافِ آراءِ حافظپژوهان در بابِ ضبطِ برتر، با محوریتِ روایتهای این دو نسخه شکل یافته است. تا جایی که میدانیم نسخۀ 801 ه.ق به صورتِ انتقادی تصحیح نشده است و این نوشته میتواند جزوِ اولین گامها در بررسیِ برخی روایتهای این نسخه باشد. منابعِ موردِ مراجعۀ ما در این سنجش، علاوه بر نسخۀ 801 ه.ق، دفترِ دگرسانیها –برگرفته از پنجاه نسخۀ خطیِ سدۀ نهم– و همچنین تصحیحاتِ معتبرِ دیوانِ حافظ است.
With the discovery, introduction, and the publishing of the pictorial edition of 801 AH, belonging to Nour Library of Othmani Istanbul, which is currently the oldest known version of Hafez Divan, it is necessary to have a critical look at the records of this version compared to the existing ones. As a result of the discovery of this version, new issues in the field of the narratives of the copies have emerged. For example, if earlier, in some cases, editors rejected the recording of a copy due to its lateness, now the later recordings, thanks to the 801 AH version, are replaced the former recording. Formerly, the copy of Aya Sofia dated 813 AH and the copy of Khalkhali dated 827 AH were particularly regarded as the top versions among the valid editions of Hafez due to their oldness, significance and archology and the main disagreements of scholars working on Hafez’s divan about the superior recording were based on the narratives of these two versions. As far as we know, 801 AH version has not been edited critically. This paper could be among the first steps in the examination of some of the narratives of this version. The main sources of this study, beside the 801 AH version is the Degarsaniha notebook- extracted from fifty hand-written manuscripts belonging to the 9th century and the valid editions of Hafez Divan.
خلاصه ماشینی:
احتمالا رفت (با ايهـام و جنـاس : رفـت / تـرف ) طرف را نيز تداعي ميکند، که با ضبط چشم تناسب بيشتري ميآفريند: جانــا دلــم از فــراق رويــت خــون اســت چشمم ز غمت چو چشمۀ جيحـون اسـت آن خــال کــه بــر رخــت نهاده ســت دمــي بــر روي مــنش نــه کــه ببيــنم چــون اســت (اوحدي۱۳۴۰: ۴۳۷) در خـواب رفته بخـتم و بيـدار مانـده چشـم لا الـــطــرف لــي ينــام و لاالجــد ينتبــه (خاقاني ،۱۳۸۷ج ۲: ۱۲۴۱) محجوب در نقد ديوان حافظ به سعي سايه و در ذيل اين بيت مينويسد: «ضبط خ [=خانلري][...
احتمال ضعيفي نيز هست که «رو» در «رود»، از باب دگرخواني، ايهامي بـه «رو/ روي» نيـز باشـد، کـه در ايـن مفهوم ، از آن دمي [=زماني] که ز چشمم برفت رو [=روي]، يعني غايب شد: تــو مپنــدار کــه آن روي ز چشــمم بــرود بل که در هـر چـه نگـه مـيکنم آن مـيبينيم (نزاري،۱۳۷۱ ج ۲: ۱۳۷) جمله بنديهاي بيت با توجه به ايهام ساختاري، اين گونه قابل تقرير است : ١.
خنديدن (استهزاء): گل بين که به غنج و ناز خواهد خنديد بــر عــالم پــر مجــاز خواهــد خنديــد صــد ديــده ببايــد کــه بــرو گريــد زار آن دم که ز غنچه باز خواهـد خنديـد (عطار، ١٣٨٦: ٧-٣٠١) هرچند ضبط «از شعله خنديدن شمع » از ميان نسخ چهـل و دو گانـه ، تنهـا مسـتند اسـت بـه نسـخۀ ۸۲۷، ولـي بـا شناختي که از اين نسخه در دست است و نيز با توجه به معناي سه گانه اي که شرح آن گذشت ، نسـبت بـه ضـبط «بـر شعله خنديدن شمع » برتري و با شيوه هاي شاعرانگي حافظ تناسب بيشتري دارد.