چکیده:
هدف پژوهش حاضر تبیین نظریه عقل عاطفی در آموزههای اهلبیت: و بررسی شرایط و توانمندیهای عقل عاطفی و کارکردهای تربیتی-روانشناختی آن است. این پژوهش از تحقیقات کیفی است و با روش توصیفی – تحلیلی، به این مسئله پرداخته که عاطفه از ویژگیهایی است که خداوند به عقل داده است و برای ارتقا و رشد روانشناختی آدمی و تربیت صحیح برای رسیدن به سعادت، باید عقل عاطفی پرورش یابد. همچنین به این مسئله پرداخته شده که چگونه میتوان کارکرد عقل را ارتقا داد و پرورش هماهنگ دو بعد شناختی و عاطفی عقل چه آثار تربیتی- روانشناختیای خواهد داشت؟ نتایج این تحقیق نشان داد که در آموزههای امام علی7 عقل در برابر عاطفه نیست؛ بلکه سرچشمه آن است، و تاکید بر این است که جهت بهینهسازی کارکرد عقل باید با کمک گرفتن از وحی، علم و تجربه، بعد شناختی و عاطفی به صورت هماهنگ پرورش یابد. از جمله کارکردهای پرورش هماهنگ جنبههای شناختی و عاطفی عقل، رشد شناختی توام با گرایش محبتی به خدا، انسانها، خود، جهان هستی، زندگی و فضایل انسانی است که متربی را به عملکردهای شایسته و مطلوب سوق میدهد و زمینه را برای دستیابی به حیات قرب و رضوان الهی فراهم میآورد.
خلاصه ماشینی:
همچنین به این مسئله پرداخته شده که چگونه میتوان کارکرد عقل را ارتقا داد و پرورش هماهنگ دو بعد شناختی و عاطفی عقل چه آثار تربیتی- روانشناختیای خواهد داشت؟ نتایج این تحقیق نشان داد که در آموزههای امام علی7 عقل در برابر عاطفه نیست؛ بلکه سرچشمه آن است، و تأکید بر این است که جهت بهینهسازی کارکرد عقل باید با کمک گرفتن از وحی، علم و تجربه، بعد شناختی و عاطفی به صورت هماهنگ پرورش یابد.
منظور از عقل عاطفی این است که عقل علاوه بر ادراک حقایق هستی، زیباییها و زشتیها، خوبیها و بدیهای رفتارهای آدمی، به خدا، ارزشها، دیگر انسانها و زندگی انسانی در نظام هستی گرایش مثبت دارد و ازاینروست که انسان خدا را دوست دارد و با او ارتباط برقرار میکند؛ ارزشهای اخلاقی را دوست دارد و به آنها امر میکند و از اخلاق رذیله اشمئزاز دارد 30 (تمیمی آمدی، 1410ق، ص67)؛ با انسانها میجوشد و به آنان محبت میکند و احترام میگذارد و با آنها مؤانست دارد 31 (همان) و به طور کلی خود و دیگران را با عواطف مطلوب و عملکردهای مهربانانه مدیریت میکند 32 (همان، ص202).
در توضیح باید گفت عقل فطری که توانمندی طبیعی در همه انسانهاست، اگرچه نسبت به عقل متکامل، بالقوه است، ولی در عین حال اصل وجود نورانیاش در انسانها خدادادی و بالفعل است و نور افشانی دارد 37 (ابن ابی جمهور، 1405ق، ج1، ص248) و با استفاده از وحی و هدایتهای انبیا، علوم و تجربیات بشری، توانمندیها و ظرفیتهایش را بالا میبرد و متکامل میسازد و موجب ارتقای کمالی انسان میشود 38 (کلینی، 1407ق، ج1، ص25).