چکیده:
امنیت از ابتداییترین دغدغههای بشری است که قدمت آن با سابقة حیات بشری قرین است. بازتولید داخلی امنیت در قلمرو درونی نظام سیاسی، از منابع متعددی مشروب میشود، که کیفیت مناسبات میان رهبران و مردم از مهمترین آنها بهشمار میآید.
از حیث غایتها و اهدافِ مورد تعقیب، میتوان نظامهای سیاسی را در دو دستة «کارکردگرای عرفی» و «کمالگرای ولایی» طبقهبندی کرد. امنیت در نظامهای دسته اول بهواسطه بافت و ماهیت آنها، بهصورت ساختاری و سیستماتیک بازتولید شده است و عموماً در این خصوص، نمیتوان نقش چندانی برای ماهیت مناسبات بین مردم و رهبران سیاسی تصور نمود. از سوی دیگر بافت نظامهای کمالگرای ولایی بهگونهای است که دو عنصر باور قرین به ایمان عاشقانة امت به منظومه ارزشی دینی، و محبتمحورانهبودن مناسبات میان اجزای مختلف نظام، ضامن ثبات و امنیت آن خواهد بود. به بیان دیگر برای تحقق امنیت جامع و مطلوبِ دینی در نظام ولایی باید 3 سطح از مناسبات محبتآمیز میان «خلق و حق»، «خلق و خلق» و «خلق و ولیِ حق» تحقق یابد.
درنتیجه هرچند که ساختارهای حاکمیتی و سیاسی نیز نقش مهمی در امنیتزایی در نظام کمالگرای ولایی دارند اما باید بنیاد امنیت در چنین نظامهایی را «محبت» عنوان کرد. سیر برهانپذیری چنین مدعایی از حوزه عرفان و فلسفة محض آغاز میشود و با عبور از حوزه فلسفه سیاسی و ورود به ساحت ساختار هندسه فقهی-اخلاقی نظام ولایی، به طرحریزی مقدمات و اصول موضوعة برهان میانجامد و در نهایت اثبات اصل مدعای پژوهش را در پی دارد.
نهایت آنکه تغافل از تحکیم و تثبیت چنان منظومة تعاملاتی محبتمحورانهای، میتواند ضدامنیتیترین چالش را برای نظام ولایی پدید آورد. درنتیجه، بخش بنیادین تدابیر امنیتزای نظام ولایی در حوزه فرهنگی و اعتقادی تعریف خواهد شد.