چکیده:
آشنایی زدایی (Defamiliarization) به معنای نو کردن و غریبه کردن آنچه
آشنا و شناخته است» یکی از تکنیک های ادبی است که اولین بار در مکنب شکل
گرایان روسی مطرح شد. شاعر یا هنرمند با استفاده از این تکنیک غبار عادت و
تکرار را از واقعیات ملموس زندگی که به صورت تکراری و مبتذل در زبان ادبی
مطرح می شوند می زداید و از این رهگذر تصاویر نوینی می آفریند که سبب
ایجاد برجستگی در کلام و جلب توجه مخاطب می شود این تکنیک در واقع در
حدمت احیای علم ادبیات است.
سهراب سپهری جزو آن دسته از شاعرانی است که در آثارش به این تکنیک دست
یافته است. وی در تفسیر طبیعت و جهان هستی تصاویر نوینی را از رهگذر علوم
ادبی و با حاکمیت این تکنیک ادبی ارائه می کند و حیات تازه ای را در رگ تشبیهات
تکراری و خسته کننده ای که ویژگی شعریت و ماندگاری را از کلام گرفته بودند
جاری می کند. در این مقاله به بررسی جنبه های مختلف آشنایی زدایی و بسترهای
آن در اشعار سهراب سپهری پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
شاعر يا هنرمند با استفاده از اين تکنيک غبار عادت و تکرار را از واقعيات ملموس زندگي که به صورت تکراري و مبتذل در زبان ادبي مطرح مي شوند مي زدايد و از اين رهگذر تصاوير نويني مي آفريند که سبب ايجاد برجستگي در کلام و جلب توجه مخاطب مي شود اين تکنيک در واقع در خدمت احياي علم ادبيات است .
شکلوفسکي معتقد است : «کارکرد اصلي ادبيات همين آشنايي زدايي از واقعيات مألوف است چرا که عادت به موجودات ، اشياء و محيط اطرافمان باعث مي شود که آن قدر به مشاهده آنها عادت کنيم که انگار اصلا آنها را نمي بينيم و چنان به زندگي عادت کرده ايم که درک حسي ما انسان ها از زندگي رفته رفته کدرتر شده است ، انگار ١ - ميرصادقي، ميمنت ، واژه نامه ي هنر شاعري، ص ١١ ٢ - شميسا، سيروس ، نقد ادبي، ص ١٥٨ ٣ - رومن يا کوبسن از بزرگترين زبانشناسان مکتب پراگ و اولين کسي بود که به صورت جدي تلاش کرد از زبانشناسي در نقد شعر استفاده کند.
فصلنامه ي تخصصي زبان و ادبيات فارسي 80 «آواي گياه ، ص ١٧٨» «سايه تر» در معناي «تاريک تر» نمونه هاي آشنايي زدايي نحوي در شعر سهراب : خشت مي افتد از اين ديوار رنج بيهوده نگهبانش برد دست بايد نرود سوي کلنگ سيل اگر آمد (بيايد) آسانش برد (مي برد) «دريا و مرد، ص ٥٧» آرکائيسم باد هراس پيکر رومي کند به ساحل و در چشم هاي مرد نقش خطر را پررنگ مي کند انگار هي مي زند که : مرد!