چکیده:
در این مقاله در نظر است تا با تکیه به برخورد نظری دو چهارچوب نظری فمنیسم و اگزیستانسیالیسم در عرصۀ فلسفۀ سیاسی، وجوهی را که در گذار جامعۀ سنتی به جامعۀ مدرن در اروپای غربی در باب خوانشی جدید از جایگاه زن در کتاب مقدس مسیحیت، با تأکید بر تورات (عهد عتیق) و اناجیل چهارگانه (عهد جدید) مطرح شده است، بررسی شود و فرآیند اسطورهزدایی و افسونزدایی که از ویژگیهای عصر روشنگری است، از امر زنانه در غرب نوین واکاوی شود. در این حوزه، ابتدا دیدگاه فمنیستی کسانی چون سیمون دوبوار بررسی شده است و سپس به دیدگاه پدیدارشناختی شلایر ماخر و همچنین دیدگاه اگزیستانسیال و لیبرال بولتمان پرداخته شده است. در یک دیدگاه نهایی، میتوان فهمید که جریان فمنیستی همسو با جریان روشنگری به افسونزدایی از مفهوم سنتی زن پرداخته است؛ و این افسون زداییِ مفهومی در رابطهی معناداری با تجدیدنظرهای فیلسوفان و الاهیاتدانان لیبرال و اگزیستانسیال در الهیات مسیحی قرار دارد.
relying on the theoretical approach of the two theoretical frameworks of feminism and existentialism in the field of political philosophy, this article intends to suggest aspects of the transition from traditional to modern society in Western Europe on a new reading of the position of women in Christianity (emphasis on the Old Testament and the New Testament) and explore the process of demythologizing and de-enchanting - which is characteristic of the Enlightenment - of women in the Modern West. In this field, first the feminist view of people like Simone de Beauvoir has been studied and then Schleiermacher's phenomenological view as well as Bultmann's existential and liberal view has been studied. In the final point, it can be seen that the feminist movement, in line with the Enlightenment, has disenchanted the traditional concept of woman, while the late Western existentialist philosophers have revisited this demythologizing reading with a phenomenological and empathetic view of the traditional view of woman.
خلاصه ماشینی:
بررسی مواجهۀ فمینیسم و اگزیستانسیالیسم ؛ اسطوره زدایی از تصویر زنان در کتاب مقدس و برسازی چهرٔە نوین از زنان در جوامع مدرن غربی راضیه معافی ،١ مسعود احمدی افزادی 2 (تاریخ دریافت مقاله :٩٩/٩/٢٨- تاریخ پذیرش مقاله : ٩٩/١٢/٢٣) چکیده در این مقاله در نظر است تا با تکیه به برخورد نظری دو چهارچوب نظـری فمنیسـم و اگزیستانسیالیسم در عرصۀ فلسفۀ سیاسی ، وجوهی را که در گـذار جامعـۀ سـنتی بـه جامعۀ مدرن در اروپای غربی در باب خوانشی جدیـد از جایگـاه زن در کتـاب مقـدس مسیحیت ، با تأکید بر تورات (عهد عتیق ) و اناجیل چهارگانه (عهد جدید) مطرح شـده است ، بررسی شود و فرآیند اسطوره زدایـی و افسـون زدایـی کـه از ویژگـی هـای عصـر روشنگری است ، از امر زنانه در غرب نوین واکاوی شـود.
آنان تحت تأثیر تفاسیر اگزیستانسیالیستی از «خـود» و حالالـت «خـود» (در خود / برای خود بودن ) بدین نتیجه رسیدند که سـتم سیاسـی بـر زنـان دینامیسـم کاستی - طبقاتی مختص خود را دارد و ازکارانداختن این دینامیسم نیز سوژٔە خـاص آن را میطلبد که میتوان گفـت سـوژٔە آن زنـانِ آگـاهی هسـتند کـه از شـرایط تحمیلـی «درخود» گذر کردند و به سوژه هایی «برای خود» تبدیل شده اند [١٧].
پیشینۀ پژوهش دربارٔە پیشینۀ پژوهش این موضوع باید گفت کـه آثـار زیـادی در قالـب کتـاب ، مقالـه و نوشتارهای وبسایتی متعـددی در خصـوص فمینیسـم اگزیستانسیالیسـتی نوشـته شـده است ؛ اما در بررسی نگارنده افراد کمی به صیرورت سـوژگی زنـان در پرتـوی گشـودگی تفاسیر جدید الهیات مسیحی پرداخته اند.