چکیده:
ایجاد و گسترش "شهر اسلامی- ایرانی" و همچنین تغییر و تحول شهرهای موجود به سمت شهرهای مطلوب، یکی از لوازم بروز و ظهور تمدن ایرانی اسلامی است که هدف اصلی در آن هدایت انسان به سمت تعالی و کمال خواهد بود. با طلیعه ی اسلام جهان بینی جدیدی مبتنی بر برادری و برابری به منصهی ظهور رسید. این طرز تفکر بر شکل شهرنشینی و جامعه شهری اثر گذاشته است. در واقع، شهرهای اسلامی از دستورات و قوانین اسلامی متخذ از کتاب، سنت، فقه، اجتهاد و اجماع تاثیر پذیرفته و اصول و جهان بینی اسلامی تاثیر خود را بر ساخت و بافت شهرها و محلات آن به عنوان کوچکترین سلولهای حیات شهری بر جای نهاده است. اما به تدریج و در دوران معاصر روند گسسته شدن محلات و پیدایش فضاهای جدید شهری با معیارهایی متفاوت از فرهنگ بومی شتاب گرفته است که برخلاف منطق توسعه پایدار محله ای است. تحقیق حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی بر پایه ی مطالعات کتابخانه ای است. نتایج تحقیق نشان می دهد که با کاربست جهان بینی اسلامی و اصول و ارزش های آن در شهرنشینی و برنامه ریزی توسعه محله ای و تلفیق آن با اندیشه ایرانی می توان در جهت تقویت و احیای محلات اسلامی و در نتیجه توسعه پایدار محله ای گام برداشت. ذکر این نکته درخور اهمیت است که محلات اسلامی فقط به کالبد خلاصه نمیشوند، بلکه دارای حیاتی معنوی در زمینههای گوناگون است که ضرورت دارد این موضوع در برنامهریزی توسعه اجتماعات محلی مورد توجه قرار گیرد. همچنین قواعد دهگانه اجتهاد از دیدگاه تشیع و قاعده لاضرر و لاضرار به برنامه ریزان شهری اجازه میدهد تا از مسائل نوین جهانی با توجه به اصول و ارزشهای اسلامی و معیارهای بومی استفاده نمایند.
خلاصه ماشینی:
از این رو، پس از جمع آوری و مطالعه منابع مرتبط با شهر اسلامی، به بررسی دیدگاه های مختلف در مورد شهر اسلامی، توسعه پایدار در مقیاس محله ، سیر تحول محله در شهر ایرانی- اسلامی پرداخته و به مهم ترین راهبردهای عملی اسلام در شهرسازی و معماری اشاره شده و در مجموع تلاش شده است تا کاربست جهان بینی اسلامی در شهرهای ایرانی- اسلامی و محلات آن و تأثیر قواعد، رهنمودها و احکام فقهی بر ایجاد و شکل گیری عناصر شهری و معماری بازگو شود.
از ویژگیهای بارز این محلات درونگرایی آن ها بود که افزون بر دلایل جغرافیایی، اقلیمی، دفاعی و اجتماعی اهمیت خانواده در اسلام و تأکید بر حفظ حرمت آن نیز یکی از عوامل مهمی بود که در درونگرایی محله های مسکونی نقش داشت (سلطان زاده ، ١٣٧٢: ٤٦) به همین ترتیب شبکه دسترسی به خانه ها نیز بسیار پیچیده بود و فضاهای خصوصی، نیمه خصوصی و عمومی شهری را از همدیگر به خوبی تفکیک میکرد، که البته باید اذعان داشت شبکه پیچیده معابر شهری، بازارها، کوچه های بن بست و گونه شناسی حیاط مرکزی، هیچکدام منحصر به تمدن اسلامی نبوده اند ولی در هر حال شیوه ٨٠ / / / / / / / به کارگیری این عناصر در شهرهای اسلامی بیشتر در نحوه به کارگیری و ترکیب عناصر فوق نهفته است .
در پایان با بهره گیری از منابع مورد استفاده در نوشتار، کاربست جهان بینی اسلامی در شهر ایرانی – اسلامی به تفکیک ابعاد توسعه پایدار محله ای در قالب جدول شماره ٥ آورده شده است .