چکیده:
زبان نظامی در منظومههایش زبانی برجسته و منحصر به خود اوست. نظامی همواره تلاش میکند با دقت و ظرافت فراوان سخنانی تازه بیافریند و از تقلید شاعران دیگر بپرهیزد. او به اهمیت فرم و زبان شعری آگاه است به همین منظور در زمینهی واژگان، آرایههای ادبی و دستورزبان به نوآوری و آشناییزدایی میپردازد و همین مسأله برجستگی زبانی شعر او را سبب میشود. حوزهی دستورزبان و نحو، یکی از زمینههای مورد توجه نظامی است. در این مقاله به روش توصیفی تحلیلی به این مسأله پرداخته شد که نظامی با چه شگردها و تمهیداتی به تصرف در زمینه دستور زبان پرداخته و سالهایی بس طولانی پرچمدار خلاقیت زبانی در شعر فارسی شدهاست. نتیجه بررسیها نشان داد که برخی از شگردهای نظامی در ایجاد ظرفیتهای نحوی زبان و زایایی آن عبارتند از: ایجاد معانی متعدد در کلام با خوانشهای متعدد، استفاده از ظرافتهای پنهان لغات، استفاده از شیوهی همنشینی کلمات برای ایجاد زیباییهای دیداری و القای مفهوم، ایجاد هماهنگیهای لفظی و افزایش موسیقی شعر، به همریختن اجزای جمله و جابهجاکردن کلمات و ضمایر برای تأکید و ایجاد هماهنگی، جابهجاکردن حرف نفی و ایجاد ایجاز. برای این مقاصد، از چگونگی همنشینی واژگان در محور افقی، سود میجوید. کلمات چند معنایی به کار میگیرد و با معانی ثانوی کلمات، معانی تودر تو ایجاد میکند از توازن آوایی کلمهها برای زیباییآفرینی و القای هر چه بیشتر مفاهیم بهره می برد. همهی اینها، ظرافتهای بلاغی منحصر به خود او را به وجود آورده است.
The Nizami language in its poems is its prominent and unique language. Nizami has always tried to create new words with great care and avoid imitation of other poets. He is aware of the importance of poetic form and language, so he innovates and deconstructs his vocabulary, literary arrays, and grammar, which is why his poetry linguistic prominence. The field of grammar and syntax is one of the areas of Nizami interest.In this descriptive-analytical method, this paper deals with the ways in which the Nizami has mastered grammar and has long been the flagship of linguistic creativity in Persian poetry.The results showed that some of the Nizami techniques for building syntactic capacities of the language and its visualization are: generating multiple meanings in the word with multiple readings, using hidden vocabulary delicacies, using the word syntax to create visual aesthetics and induction. The concept is to create verbal harmony and enhance the music of the poem, to disrupt the components of the sentence and to move the words and pronouns to emphasize and to harmonize, to displace the negative word, and to create impetus. For these purposes, he benefit from how words are aligned horizontally. It uses multipurpose words, and with the secondary meanings of the words, it creates your nuanced meanings. All of this has created her own rhetorical delicacies.
خلاصه ماشینی:
خلاقيت هاي زباني و ظرافت هاي بلاغي در شعر او، بيشتر به دليل وجود معاني پنهان و ارتباطهاي پنهاني است که کلمات در اثر همنشيني با يکديگر به دست ميآورند يا توازن هايي که تحت تأثير شيوه ي قرار گرفتن يک کلمه در کنار ساير کلمات حاضر در بيت ، پديد ميآيند و مفهوم بيت را تقويت ميکنند.
کرد قبا جبه ي خورشيد و ماه زين دو کله وار سپيد و سياه (مخزن الاسرار، ١٣٨٤: ٢) با توجه به معاني آشکار و پنهان کلمه ي «قبا» و فعل «کرد»، جدا آمدن اين دو کلمه تغيير تکيه را سبب شده و همين تغيير تکيه معاني بسياري در لايه هاي پنهان زبان مستتر ساخته است .
کيست فلک ؟ پير شده بيوه اي چيست جهان ؟ دود زده ميوه اي (مخزن الاسرار،١٣٨٤: ٦١) ارتباط ميان کلمات قابل تأمل است ؛ فلک در فرهنگ لغت به معاني چرخ ، گردون و جاي گردش ستارگان به کار رفته است اما معناي ديگر اين کلمه «گرد شدن پستان دختر» است (دهخدا، ١٣٦١: ذيل فلک ) که اين معني کلمه ي فلک با بيوه ي پير شده در زيرساخت جمله ارتباط پنهان برقرار ميکند و نوعي حرکت از جواني به سوي پيري را در ميان اين چرخ دايره وار و چرخه ي زندگي به صورت ناخودآگاه تداعي مي کند.
اما با توجه به معاني ثانوي کلماتي چون «مسند» و «بازکش » و مخاطب قرار دادن خطيبان در مصراع دوم ميتوانيم به گونه ي ديگري نيز بيت را معني کنيم تا دليل تأکيد بسيار شاعر را دريابيم : کلمه ي «مسند» اگر با ضمه ي حرف اول خوانده شود اصطلاحي در علم حديث است .