چکیده:
در فقه اسلامی سن واحدی برای بلوغ اطفال بیان نشده است و آن یک امر طبیعی است زیرا عوامل مختلفی از جمله وراثت، محیط جغرافیایی، تغذیه و ... هر کدام به نوعی در تحقق بلوغ، در انسان نقش دارند. در این میان مساله قابل تامل آن است که مطابق قول مشهور فقهای شیعه ، سن مسئولیت کیفری دختران بر مبنای سن بلوغ شرعی (9 سال تمام قمری) تعیین شده است و این امر سبب شده که این گروه از اطفال در حالی مسئولیت کیفری پیدا کنند که معمولا در آن سن از تواناییهای عقلی لازم برای انتساب بزه بیبهرهاند مقاله حاضر به بررسی این مساله در قرآن کریم، روایات و آراء فقهاء پرداخته و به این نتیجه رسیده است که بلوغ امری طبیعی است نه تعبدی و سن در آن موضوعیت نداشته بلکه طریقیت دارد؛ در تحقق مسئولیت کیفری علاوه بر سن بلوغ ، احراز رشد نیز لازم و ضروری است؛ نشانه های بلوغ جسمی قابل تسری به بلوغ فکری (رشد کیفری) نیستند و نکته آخر اینکه سن متعین از سوی قانونگذار در تحقق مسئولیت کیفری دختران در حوزه حدود و قصاص در مقایسه با سن آنها در حوزه تعزیرات متناسب نیست چون جرائم مستوجب حدود و قصاص نسبت به جرائم تعزیری مستلزم مجازاتهای شدید و سنگین است واین در حالی است که در دین مبین اسلام توصیه شده است که نسبت به جاری ساختن این نوع مجازات (حدود و قصاص) تا حد امکان خودداری شود.
In Islamic Jurisprudence, age has not been considered as a unit of children's maturity.This seems to be a natural issue due to the fact that different factors such as heredity, geographical environment, nurture, etc. play significant roles in human's maturity. What sounds important here is that according to Shiee jurists, the religious, legal age of criminal liability for girls is nine lunar years.
This has resulted in the assignment of criminal liability for girls in spite of the fact that at the age of nine, girls have not yet developed the pre-requisite cognitive capabilities .This paper addresses the above -mentioned problem in the Holy Quran, narratives and jurists' opinions and concludes that maturity is a biological (not ideological) issue ;hence, age can only be seen as a guiding (rather than constitutive) principle here; in the fulfillment of criminal responsibility, not only maturity age but also growth are important; the indicators of physical maturity cannot be generalized to mental maturity ;and the last is that the age determined by legislators for the fulfillment of young females criminal responsibility does not match the age determined for penal issues since crimes deserving punishment and retaliation require more severe punishment than do penal crimes. It has also been suggested in Islam that these punishment (punishment and retaliation) be avoided as far as possible.
خلاصه ماشینی:
در این میان مسأله قابل تأمل آن است که مطابق قول مشهور فقهای شیعه سن مسئولیت کیفری دختران بر مبنای سن بلوغ شرعی (٩ سال تمام قمری) تعیین شده است و این امر سبب شده که این گروه از اطفال در حالی مسئولیت کیفری پیدا کنند که معمولاً در آن سن از تواناییهای عقلی لازم برای انتساب بزه بیبهره اند مقاله حاضر به بررسی این مسأله در قرآن کریم ، روایات و آراء فقهاء پرداخته و به این نتیجه رسیده است که بلوغ امری طبیعی است نه تعبدی و سن در آن موضوعیت نداشته بلکه طریقیت دارد؛ در تحقق مسئولیت کیفری علاوه بر سن بلوغ ، احراز رشد نیز لازم و ضروری است ؛ نشانه های بلوغ جسمی قابل تسری به بلوغ فکری (رشد کیفری) نیستند و نکته آخر اینکه سن متعین از سوی قانونگذار در تحقق مسئولیت کیفری دختران در حوزه حدود و قصاص در مقایسه با سن آنها در حوزه تعزیرات متناسب نیست چون جرائم مستوجب حدود و قصاص نسبت به جرائم تعزیری مستلزم مجازاتهای شدید و سنگین است واین در حالی است که در دین مبین اسلام توصیه شده است که نسبت به جاری ساختن این نوع مجازات (حدود و قصاص ) تا حد امکان خودداری شود.