چکیده:
جوامع از دیرباز به تخصّصی به نام طبیب یا پزشک نیاز داشتند تا بیماریهای آنها را درمان
نماید. در ایران روش آموزش و تربیت طبیب، متون درسی و شیوههای معاجه، لااقل از زمان ابنسینا،
یکنواخت و همسان بود امّا در دوران قاجار و با نفوذ مدرنیته و علم جدید، طبّ نیز باید دگرگون
میگردید امّا این دگرگونی مانند هر تحوّل اجتماعی دیگری، به آسانی صورت نگرفت، مخالفان و
موافقانی داشت و تا مدّتی پهنهی جامعه، صحنهی جدال میان طبّ قدیم و جدید بود. این مقاله با
مراجعه به منابع دست اوّل, تلاش داره بخشهایی از این تحوّل را به تصویر کشیده و بیان دارد چگونه
تا پایان عصر قاجار پزشکی جدید، با حمایت نهاد آموزشی دارالفنون و تصویب قوانین دولتی توانست
رقیب را ضعیف کرده و خود بر جای آن قرار گیرد. دو تحوّل انقلاب مشروطیّت و روی کار آمدن
سلسله پهلوی در تشدید این روند موثر بودند.
Communities have long needed a specialist called a doctor to treat their illness. In Iran, the method of education and training of physicians, textbooks and methods of treatment, at least since the time of Ibn Sina, were uniform. But during the Qajar period and with the influence of modernity and new science, medicine also had to change. But this transformation, like any other social transformation, did not take place as easily. There were pros and cons, and for a time the community was the scene of controversy between old and new medicine. This article tries to illustrate parts of this development by referring to first-hand sources and explains how by the end of the Qajar era, the new medicine, with the support of the Dar al-Fonun educational institution and the passage of government laws, was able to weaken the rival and replace it. The two developments of the Constitutional Revolution and the coming to power of the Pahlavi dynasty were effective in intensifying this process.
خلاصه ماشینی:
در ایران روش آموزش و تربیت طبیب، متون درسی و شیوههای معالجه، لااقل از زمان ابنسینا ، یکنواخت و همســان بود امّا در دوران قاجار و با نفوذ مدرنیته و علم جدید، طبّ نیز باید دگرگون میگردیــد امّا این دگرگونی مانند هر تحوّل اجتماعی دیگری، به آســانی صورت نگرفت، مخالفان و موافقانی داشــت و تا مدّتی پهنهی جامعه، صحنهی جــدال میان طبّ قدیم و جدید بود.
طبّ قدیم، طبّ جدید، مدرسه دارالفنون، عصر ناصری، دکتر پولاک مقدّمه دعوایی که چند دهه است در جامعه ما بین طبّ سنتّی و طبّ جدید در گرفته است، ریشه در کجا دارد؟ طبّ جدید از چه زمانی وارد ایران گردید و نخستین مواجه هی آن با طبّ قدیم چه صحنه ای را به تصویر کشــید؟ چالش میان طبّ قدیم و جدید چه شکل و رنگی داشت و هر کدام برای مخالفت با رقیب، چه استدلالهایی در آستین داشتند؟ سرانجام این رقابت در دورهی قاجار با پیروزی کدام یک به پایان رسید؟ دستگاه به ظاهر کامل و آمیخته با تقدّس و جلال، به نام پزشکی سنّتی ایران در دورهی قاجار، ناگهان با رقیبی بی ادعا، چابک و کارآمد به نام طبّ جدید یا فرنگی مواجه شد.
یکی از نقاطی که طبّ سنتی خود را متمایز از طب فرنگی میدید و البته تا به امروز هم از این دستاویز استفاده میکند، بر این گزاره مبتنی است که مردم ایران با مردم دیگر سرزمینها فرق دارند ،پس باید طبّ آنها نیز متفاوت باشد.