چکیده:
بیع شرط عبارت است از این که بایع کالایی را بفروشد وبرای خویش تامدت معینی شرط خیار کند وبارد ثمن دوباره مالک مبیع شود ودر خصوص ماهیت رد ثمن در بیع شرط مرحوم شیخ انصاری پنج وجه واحتمال را ذکر کرده اند ومحشین کتاب مکاسب وسایر فقها غالبا این پنج وجه را ذکر وبررسی نموده اند اما برخی فقها وجوه دیگری نیز اضافه کرده اند ودر خصوص صحت یا عدم صحت این وجوه فقط وجه چهارم محل بحث است و که برخی فقها آن صحیح و برخی نامعتبر می داند اما صحت سایر وجوه محل بحث نیست ودر این نوشتار این اقوال بررسی شده است.
خلاصه ماشینی:
هفتم:شرط کردن بیع آن مبیع بر او آن گاه که ثمن را آورد (این همان فرض ششم است که مرحوم نائینی به آن اشاره کرده است) هشتم :این که در طول مدت،برای اوخیار قرارداده شود لکن شرط کند براوکه جز (ردثمن قید فسخ است)با این تفاوت که فسخ در این جا به خود شرط کردن محقق میشود پس آن جز به قول تحقق نمی یابد ونیز غیر صورت سوم است (زیرا فسخ در آن جا فعلی است)زیرا فسخ در این جا فعلی است نه قولی (طباطبایی یزدی حاشیةالمکاسب جلد 2صفحه 26 ) بخش پنجم: نظر امام خمینی رحمة الله علیه در کتاب البیع احتمال اول : أن یوخد الرد قیدا للخیار رد قید خیار است احتمال دوم :أن یوخذ قیدا للفسخ لا الخیار رد قید فسخ است نه خیار احتمال سوم :أن یشترط علی المشتری أن یکون رد الثمن فسخا فعلیا وهو علی وجهین :أحد هما اشتراط ایقاع الفسخ و إنشائه بالرد نظیرالمعاطاة فی البیع و ثانیهما اشتراط وقوعه بالرد بمعنی صیرورة الرد بواسطة الشرط سببا للفسخ ولولم یقصده حین الرد رد ثمن فسخ فعلی وبر دو وجه است در وجه اول شرط بر ایقاع فسخ و انشا فسخ بارد همانند آن چه در معاطات هست و وجه دوم شرط کردن وقوع فسخ بارد به این معنی که رد سبب فسخ است حتی اگر در حین رد فسخ را قصد نکرده باشد.