چکیده:
در هر یک از متنهای کارکردگرای کلاسیک فارسی همچون نوشتههای سیاسی-اخلاقی، صدایی ایدئولوژیک و پنهان وجود دارد که به رغم تفاوتهای ظاهری حکایتها و تنوع موضوع آنها، در تکتک بخشها یا قصههای هر متن جاری است. صدای مذکور که برآمده از موضع مؤلف پنهان متن است، در کتاب کلیله و دمنه به شکل ضمنی اما مؤکد و مداوم بر رابطهای فاصلهگرایانه و سلسلهمراتبی در انواع روابط اجتماعی پای میفشارد. در این نوشتار موضع مؤلف پنهان حکایتهای کلیله و دمنه با تکیه بر دو بافت برسازنده متن -موقعیتی و کلامی- تبیین خواهد شد. البته بنا به سابقه تاریخی تکوین و تدوین حکایتها، ایدئولوژیهای کاستیِ هندی و اندیشه سیاسی ایرانشهری بهمثابه بافتِ موقعیتی- معرفتیِ متن مفروض گردیده و برای معرفی، طبقهبندی و تحلیل بافتِ کلامی نیز بر نشانگان توزیع فضا در نوشتار نصرالله منشی تکیه شدهاست. نتیجه بیانگر آن است که نشانگان توزیع فضا که بر زبان کارگزاران درونمتنی در سطوح مختلف جاری شده؛ حاکی از تولید و رواج گفتمانی مبتنی بر حفظ نظمِ از پیش تثبیتشده و مرزبندیهای برآمده از آن در قالب نظام تنبیه و تشویق است؛ بهطوریکه پاداشِ حفظ نظم و رعایت مرز، بقا و رستگاری و عدول از آنها سبب مرگ یا خسران فرض شدهاست.
In any of the functional texts of classical Persian literature such as ethico-political writings, there is a hidden and ideological voice that, despite the apparent difference between the tales and the diversity of their subjects, flows through all parts or stories of the texts. In Kalileh and Damneh, this voice, which is an outcome of the implied author’s position, emphasises, in an indirect but consistent way, a hierarchical connection in all social relationships. In the present article, the implied author’s position in Kalileh and Damneh is discussed according to two contexts constructing the text – i.e., the situational and verbal contexts. Of course, based on the historical roots of the formation and composition of the tales, Indian Caste ideologies and the Iranshahri political doctrine are assumed as the text’s situational-epistemological context, while for the introduction, categorization and analysis of the verbal context the pattern of spatial distribution in Nasrollah Monshi’s writing has been relied on. The study concludes that the pattern of spatial distribution expressed by in-text agents on different levels indicates the production and dissemination of a discourse of pre-determined order and its resulting demarcations in the shape of an award/punishment system, so much so that the reward of keeping order and observing the borderlines is survival and redemption, whereas transgressing these points leads to death or loss.
خلاصه ماشینی:
این مفهوم با تعابیر مختلف (همان : ٦٠-٦٤ و لینت ولت ، ١٣٩٠: ٦ و٧) اگرچه در نظر برخـی از صاحب نظران به لحاظ مفهوم ، نارسا می نماید و یا آنکه برخی آن را در مقام کارگزار روایی در الگوی ارتباط روایی به حساب نمی آورند، حتی بزرگانی مثل ژرار ژنت وجـود آن را در مـتن انکار نمی کند (اشمید، ١٣٩٤: ٦٦-٧٧)؛ با این وصف به رغم معضـل نامگـذاری یـا مسـأله نقـش مؤلف پنهان ، نمی توان برساخته ای متنی و غیرذیروحی را نادیده گرفت که خواننـده بنـا بـه مطالعه متن و با تکیه بر تمام عناصر شکل دهنـده مـتن ، سـامان داده و تمـام یـا بخشـی از گفتمان را به آن تفکر یا ایدئولوژی نسـبت مـی دهـد.
٢- ١- نظم گریزی و مرزشکنی : مرگ یا خسران موضوع نزاع کارگزاران روایی حکایت های کلیله و دمنه نوعی مواجهه با مفهوم نظم یـا مـرز است که در قالب مفاهیمی همچون احترام به وضعیت موجود، عدالت گرایـی ، مانـدگاری در طبقه و پیشه ، پایبندی به خطوط اجتماعی از پیش تثبیت شده و به طور کلی یعنـی حفـظ فاصله و مرزبندی های رایج و پاسداشت سلسله مراتـب در سـطوح مختلـف آن اسـت .
اگر به صورت بنـدی زاهـد کـه خـود بـه ترتیـب از سـطح زیرداستانی به سوی فراداستانی دامنه گذار سخن کلیلـه ، بـرهمن ، رای و مؤلـف پنهـان اسـت ، توجه کنیم چند نکته مشخص می شود: اول آنکه هرگونه اقدام شخصی و خروج از نظم را -که البته اینجا به شکل تحریف تمثیل از امری اجتماعی به امری اخلاقی درآمده است -کـاری ضـد ارزش و با سرانجامی مرگ آور نشان داده است .