چکیده:
برخی از مفسّران با استناد به عبارت «کانَتْ إِذَا نَزَلَتْ فَاتِحَةُ سُورَةٍ بِمَکةَ کُتِبَتْ مَکیةٌ، ثُمَّ یزِیدُ اللَّهُ فِیهَا مَا یشَاءُ بِالْمَدِینَةِ» به پیدایش آیات مستثنیات حکم دادهاند. در حالی که آیات مستثنیات در طول تاریخ تفسیر بر اثر خلط میان معیارهای مکی و مدنی، اسباب نزول جعلی یا تطبیقهای بعدی که از آنگاه تعبیر به شأن نزول میشده و تفسیر نادرست برخی از آیههای قرآن کریم به وجود آمده است. مفسران در تعیین مکی و مدنی بودن آیات و سور، چهار معیار زمان، مکان، موضوع و خطاب را مد نظر دارند که هرگاه معیار بر زمان باشد آیات مربوط به یهودیان گرچه در مکه نازل شده باشد مکی قلمداد میشود و اگر معیار بر خطاب و موضوع باشد همین آیات مدنی محسوب میشوند مانند آیه 20 سوره انعام. تفرد در نقل، ارسال سند، ضعیف و متروک الحدیث بودن راویان سخن فوق از مهمترین ضعفهای آن است. وجود روایاتی از امامان شیعه، مبنی بر نزول بسمله در ابتدای سور و اختصاص تمامی آیات میان دو بسمله به یک سوره، از دیگر دلایل بیاعتبار دانستن عبارت فوق است. در این پژوهش به صورت توصیفی- تحلیلی یکی از مبانی و علتهای پیدایش آیات مستثنیات مورد نقد قرار گرفته و برای نمونه به نقد و بررسی آیات مستثنیات سوره مزمل پرداخته شده است.
According to the phrase "If the beginning of Surah had been sent down" some commentators believe in the emergence of the exceptional verses. While the exceptional verses are due to the confusion between Meccan and Medinan criteria, because of fake descent or subsequent adaptations that have since been interpreted as descent, misinterpretation of some verses of the Holy Quran throughout the history of interpretation. In determining the Meccan and Medinan verses and Surahs, the commentators consider four criteria including time, place, subject and addressee. If the criterion is based on time, the verses related to the Jews, even if they were revealed in Mecca, are considered as Meccan, and if the criterion is on the subject and the addressee, the same verses are called Medinan, such as verse 20: Cattle (Al-Ana’m). Quoting singly, Ersale Sanad and weak and abandoned hadith narrators of the mentioned phrase are among the most important weaknesses of the phrase. Existence of narrations from Shiite Imams about the revelation of Bismillah at the beginning of the surah and assigning all verses between two Bismillahs to one surah is another reason for invalidating the above phrase, though the concept of continuous revelation of Surahs from the narrators of the above phrase has also been expressed. In this research, one of the principles and causes of the emergence of exceptional verses has been criticized descriptively-analytically. And as an example, the exceptional verses of Surah Muzamel were reviewed.
خلاصه ماشینی:
در این میان و بر پایه اعتقاد به نزول گسسته سور در حوزه علوم قرآنی پدیدهای با نام آیات مستثنیات ظهور یافت؛ طرفداران آیات مستثنیات برای تأیید دیدگاه خویش به روایت «ضَعُوا هَذِهِ الْآیاتِ فِی السُّورَةِ الَّتِی یذْکرُ فِیهَا کذَا وَکذَا» و به پیروی آن به عبارت «کانَتْ إِذَا نَزَلَتْ فَاتِحَةُ سُورَةٍ بِمَکةَ کتِبَتْ مَکیةٌ، ثُمَّ یزِیدُ اللَّهُ فِیهَا مَا یشَاءُ بِالْمَدِینَةِ» تمسک جستهاند (طالقانی، 1361ش، 75؛ عطار، 1415ق، 115؛ ابوشهبه، 1423ق، 1: 316؛ جدیع، 1427ق، 63-64؛ عبدخلیفه، 1427ق، 37-38).
سوال اصلی پژوهش بر این مبنا استوار شده است که عبارت «کانَتْ إِذَا نَزَلَتْ فَاتِحَةُ سُورَةٍ بِمَکةَ کتِبَتْ مَکیةٌ، ثُمَّ یزِیدُ اللَّهُ فِیهَا مَا یشَاءُ بِالْمَدِینَةِ» از چه درجه اعتباری برخوردار است؟ و این عبارت از چه قرنی و توسط چه کسانی در لابلای کتابهای علوم قرآنی قرار گرفته است؟ پژوهش پیشرو در بحث کیفیت نزول و چینش آیات در سور، تنها بر روایت «کانَتْ إِذَا نَزَلَتْ فَاتِحَةُ...
تا قبل از طبرسی در قرن ششم اثری از این سخن در میان شیعه در دسترس نیست تا اینکه طبرسی از علمای بزرگ شیعه در کتاب مجمع البیان، حدیث مذکور را به نقل از ابنعباس آورده است: «وَ قَدْ رَوَاهُ الْأُسْتَاذُ أَحْمَدُ الزَّاهِدُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عَطَاءٍ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ فِی کتَابِ الْإِیضَاحِ وَ زَادَ فِیهِ وَ کانَتْ إِذَا نَزَلَتْ فَاتِحَةُ سُورَةٍ بِمَکةَ کتِبَتْ بِمَکةَ ثُمَّ یزِیدُ اللَّهُ فِیهَا مَا یشَاءُ بِالْمَدِینَةِ» (طبرسی، 1372ش، 10: 613).
بنابراین با توجه به روایتهای فوق میتوان نتیجه گرفت که سورههای قرآن کریم پیوسته نازل شده است و سخن عثمان بن عطاء خراسانی به نقل از ابن عباس مبنی بر نزول ابتدای سوره در مکه و تکاملش در مدینه صحیح به نظر نمیرسد.