چکیده:
روایت «لو امرت احدا ان یسجد لاحد لامرت المرأة ان تسجد لزوجها» که در صدد بیان اهمیت حق زوج بر زوجه است، در قالب گزارشهای بسیاری در روایات عامه و خاصه وارد شده است. به دلیل بیان مبالغهآمیز این روایت در ترسیم برتری جایگاه شوهر نسبت به زن و چالشی بودن مضمون آن با ادبیات رایج حقوق بشری ناظر به برابری زن و مرد، بررسی متن و دلالت آن اهمیت ویژه مییابد. این پژوهش افزون بر سند، خانوادة حدیث را نیز بررسی میکند و آشکار مینماید این گزاره در مقایسة متون حدیثی ـ اعم از شیعه و سنی ـ دچار اختلاف نقل است. افزون بر آن وجود عواملی مانند احتمال تقطیع و انگیزة جعل و وجود نشانههایی از آن، بهویژه در برخی گزارشها سبب کاهش اعتماد به متن حدیث میشود؛ از سوی دیگر قراینی ازجمله تکرار این گزاره در غالب نقلها و وجود سند معتبر در میان آنها، به احتمال صدور روایت قوت میبخشد.
The tradition related to the right of husband before wife has been recited in form of numerous reports in the particular and general narrations. Thanks to the overstatement in this tradition pertaining to the superiority of husband’s position towards wife and its challenging content in addition to the common human right on the equality of woman and man, the investigation and reason of its citation is of great significance. This research investigates the document of tradition and clarifies that it is along with difference in narration by comparing the Shiite and Sunnite texts. Furthermore, the elements like the probability of partial citation and motivation of faking as well as the existence of its signs particularly in some reports leads to the decrease of trusting in tradition. However, the evidences like the repetition of this proposition in form of narrations and the existence of valid and reliable document among them leads to the strong probability of its issuing.
خلاصه ماشینی:
آن گاه اين پرسش پيش ميآيـد کـه ٨٩ آيا مراتب ديگر خم شدن به قصد تعظيم براي شوهر و در نگاهي کليتر براي غيرخـدا - تـا زماني که به حد سجده نرسد - جايز است ؟ و به بيان ديگر آيـا مـيتـوان گفـت پيشـاني بـر خاک نهادن در مقام تعظيم براي غيرخدا، جايز نيست ؛ ولي کرنش در کمتـر از ايـن حـد - تا آن گاه که پيشاني به زمين نرسيده - جايز، بلکه سزاوار است ؟ آنچه مسلم است ، اين است که نه تنها پيشاني بر خاک نهادن ، بلکه هرگونه عمـل کـه بـه قصد عبادت براي غيرخدا انجام شود، حرام است (موسوي قزويني، ١٤٢٤ق ، ج ٢، ص ١٥٤/ خويي، بيتا، ج ١، ص ٤٦٤) و منظور از قصد عبادت اين است که تعظيم و کـرنش ناشـي از اعتقاد به الوهيت يا ربوبيت يا تفـويض و کاشـف از تسـليم مطلـق باشـد (سـبحاني تبريـزي، ١٤٢١ق ، ج ١، ص ٤٨١) و کرنشي که ناشي از اين اعتقاد نباشد - بلکه مثلا براي تعظيم باشد - اگرچه شرک نيست و عبادت قلمداد نميشود؛ اما اگر ايـن کـرنش ، بـه شـکل افتـادن بـر خاک باشد - حتي اگر به قصد عبـادت انجـام نشـود - حـرام اسـت و برخـي معتقدنـد ايـن تحريم از اختصاصات اسلام است ؛ چراکه اين گونه تعظيم در ميان ملت هـاي گذشـته حـرام نبــوده و اســلام آن را نســخ کــرده و حــرام نمــوده اســت (جصــاص ، ١٤٠٥ق ، ج ١، ص ٢)؛ چنان که قرآن سجدة يعقوب و فرزندانش در برابر يوسف را نقل ميکند (همـان ).
بررسي متن گزارش شمارة سه نيز از حيث محتوا (با فرض وحـدت واقعـه ) دچـار اخـتلاف نقـل اسـت ؛ چراکه همين واقعه در روايت ديگري نقل شده ؛ درحاليکه در آن سـخني از سـجدة زن بـه ميان نيامده است (دارمـي، ١٤٢١ق ، ج ١، ص ١٦٧)١٥ و وجـه جمعـي کـه در مـورد گـزارش شمارة يک ذکر شد، در اينجا نيز ميآيد.