چکیده:
انسانشناسی علم به انسان و احوالات انسانی در بعد امور کلی و جزیی، فردی و اجتماعی، تئوریک و عملی
است. اگر انسان از خود، شناختی نداشته باشد مسلما به بهرههای معنوی نیز شناخت نداشته و به بیراهه
میرود، لکن با شناخت انسان از خویشتن، خدا را شناخته و وجود آخرت را ثابت میکند و بیشتر برای
رسیدن به محبوب تلاش میکند. در این تحقیق نسبت سنجی انسانشناسی از منظر جریان تجددگرا و امام
سجاد (ع) مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت انسانشناسی در اندیشه امام سجاد (ع) را راه حلّی برای
بحرانهای وجودی بشر و پاسخ به عمیقترین و متعالیترین نیازهای بشر دانسته است.
خلاصه ماشینی:
البته مراد از شناخت ، شناخت سطحي، به اين صورت که بداند وجود دارد و بايد زندگي کند، نيست ؛ چرا که حيوانات هم از چنين شناختي برخوردارند، بلکه مراد، شناخت عميق نسبت به خود است ، به اين معنا که علاوه بر علم به هستي خود و لزوم زندگي انساني، علم به خالق خود و کمال و سعادت و راه وصول به آن هم داشته باشد، و بداند زندگي بدون فضيلت و معرفت و خداشناسي ارزشي ندارد و بايد زندگي او هميشه توأم با تعقل و تفکر و انديشه باشد (امين زاده : ١٣٧٢، ١٠) به طور کلي، در مبحث انسان شناسي همواره اين قبيل سؤالات مطرح است که آيا انسان موجودي کاملأ مادي است به گونهاي که همه فعاليتهاي رواني و فکري او قابل تبيين فيزيولوژيک باشد؟ يا اين که فعاليتهاي رواني او ماهيتي غيرمادي دارد و مستند به جوهري غيرمادي به نام روح انساني است ؟ آيا انسانها داراي سرشت و طبيعت واحد و مشترکي هستند يا نه ؟ کمال انساني چيست و راه وصول به آن کدام است ؟ و.
. در اين پژوهش به شيوه توصيفي تحليلي، مبحث انسان شناسي و جايگاه انسان در هستي، نقش اختيار در رفتار آدمي و کمال نهايي او از ديدگاه تجددگرايان و آثار و انديشه هاي امام سجاد(ع ) مورد بحث قرار گرفته و نسبت بين اين دو مکتب ترسيم شده است .
بنابراين گرايش به خدا و پاکي ها در وجود انسان به وديعه گذاشته شده و اين آدمي است که با عقل و اراده خويش يا به اين کشش فطري خود پاسخ مثبت مي دهد و يا راه دوم بر اساس بعد حيواني خود بر خواهد گزيد، همان راهي که امام سجاد(ع ) از شر آن به خداوند پناه مي برد: «و به او پناه مي برم از شر نفسم ، به راستي که نفس همواره به بدي فرمان مي دهد مگر پروردگارم رحم نمايد» (دعاي١: ص ٥٧٢).