چکیده:
یکی از موثقترین منابع مطالعۀ عهد مغول، «تاریخ جهانگشای جوینی» است که هم از نظر ادبی و هم از نظر تاریخی، اثری سترگ و درخور توجه است. با اینکه تاکنون شرحها و تعلیقات متعددی دربارۀ این اثر سترگ نوشته و سعی شده که گره از فروبستگیها و ابهامات آن گشوده شود، اما هنوز به نظر میرسد که برخی از عبارات، آنچنان که بایسته است، شرح و تبیین نشده و برخی از دیدگاههای شارحان محترم با بافتار متن ناسازوار است. از این رو، در این جستار کوشش شده که با روشی توصیفی تحلیلی -با توجه به قراین درونمتنی و برونمتنی- برخی از عبارات تاریخ جهانگشا بازبینی و معنایی درخورتر ارائه شود؛ چنانکه عبارات «باد بر کسی جستن»، «خیمه به صحرا زدن»، «قواد»، «از راه تهتّک در کشتی نشستن»، «از تمکن رجوم بر هجوم امتناع نمودن»، «اندیشه داشتن»، «لعل ممسوح»، «مستدفئی»، «حشر»، «نفار»، «صادر و وارد»، «ابنه»، «براز»، «فرا آب دادن» و موارد دیگر در این جستار تشریح شده است.
Jahangosha-ye Juwayni’s history is one of the most valuable classical Persian prose texts, that is very important in both historical and literary terms. While many explanations have been written about this great work and tried to explain the difficulties and ambiguities of it, still it seems that some expressions have not been explained as they should, and some of the comments of respected commentators are inconsistent with the context of the text. Therefore in this article, we have tried to review some difficulties and ambiguities of Jahangosha-ye Juwayni’s History according to the intertextual and textual evidence to present more appropriate meaning. So the idiomatic expressions Bad bar kasi jastan, kheumeh be Sahra zadan, Ghovvad, az rahe tahatok dar keshti neshastan, az tamakkon rojoom bar hojoom emtenaa kardan, andisheh dashtan, laal e masooh, mostadfea, hasher, nefar, sader & vared, obneh, beraz, fara ab dadan, etc were analyzed.
خلاصه ماشینی:
عباسي و مهرکي واژة «قواد» را «رهبران و پيشروان » دانسته اند (جويني، ١٣٩١) که اگرچه ديدگاه شــارحان محترم نادرســت نيســت ، بايد توجه داشــت که جويني پس از بيان گفت وگوي غايرخان با قراجه و مخالفت سرسختانۀ غايرخان باتسليم شدن در برابر سپاه مغول به صراحت بيان ميکند که قراجه دست نگه داشت تا شب شود و پس از شب شدن با جمعي از ياران خود که قصد تسليم شدن داشتند از دروازة صوفي خارج شدند و خود را تسليم سپاه مغول کردند و با اين کار خود باعث شدند که سپاه مغول که شش ماه در تسخير اترار جنگيده بودند و راه به جايي نبرده بودند، بتوانند به راحتي و از همان دروازه اي که قراجه و يارانش خارج شده بودند به اترار وارد شوند و آن را تسخير و در ادامه اهالي آن را قتل عام کنند.