چکیده:
فرزند داشتن خداوند، از مباحثی است که در ادیان و مذاهب مختلف مورد توجه میباشد. مسئله تحقیق، آن است که، «فرزندآوری خداوند» ـ با مبانی برهانی ابنسینا، ملاصدرا و علامه طباطبایی پیرامون آیه ۳ سوره توحید ـ چگونه قابل بررسی است؟ روش تحقیق حاضر، تحلیلی ـ توصیفی است که در طول پژوهش، از بازنویسی و واضحسازی استدلالها، در قالب جداول و گزارههای منطقی بهرهگیری شده است. مبتنی بر یافتههای تحقیق، ابنسینا بر اساس «لزوم ماهیت مشترک مابین والد و مولود» فرزندآوری خداوند را باطل میداند. ملاصدرا سه استدلال مطرح میکند؛ استدلال اول دارای ضعف «تبیین ناکافی مقدمه» است. استدلال دوم، با مبانی ایشان در باب حرکت جوهری عالم و دوام فیض ناسازگار میباشد. استدلال سوم ایشان، در مقام مقایسه، تناسب بیشتری با مبانی حکمت متعالیه دارد. استدلال علامهطباطبایی مبتنی است بر ناسازگاری فرزندآوری با صمدیت، که نسخه تکمیلی استدلال [بر اساس وجوب وجود خداوند] ارائه شده است.
God`s being of a child is of those attended issues in different religions and denominations. The question of the study follows as: what may one say about God`s childbearing on the basis of Ibn Sina, Mulla Sadra and Allameh Tabataba`i`s reasonable principles on the third verse of the chapter Tawhid? The method of the study is analytical and descriptive and the findings are offered in tables and logical propositions. On the findings of the research, Ibn Sina has based God`s impossibility of childbearing on the necessity of common nature of the father and the child; Mulla Sadra has proposed three proofs in the field of which the third is more defensible with regard to his philosophical foundations; while the first and the second are not defensible as not being correctly explained and not being in agreement with his principles of the departure movement. And Allameh has based the impossibility on God`s uniqueness of Existence.
Keywords
God, Ibn Sina, Mulla Sadra, Tabataba`i, Philosophical Explanation, Childbearing.
خلاصه ماشینی:
بررسي مسئله «فرزندآوري خداوند» مبتني بر استدلالهاي فلسفي ذيل آيه 3 سوره توحيد (بر مبناي تفاسير ابن سينا، صدرالمتالهين و علامه طباطبايي) مهران رضائي 1 عباس بخشنده بالي 2 عبدالرحمان باقرزاده لداري 3 چكيده فرزند داشتن خداوند، از مباحثي است كه در اديان و مذاهب مختلف مورد توجه مي باشد.
مسئله تحقيق، آن است كه، «فرزندآوري خداوند» ـ با مباني برهاني ابنسينا، ملاصدرا و علامه طباطبايي پيرامون آيه ۳ سوره توحيد ـ چگونه قابل بررسي است؟ روش تحقيق حاضر، تحليلي ـ توصيفي است كه در طول پژوهش، از بازنويسي و واضحسازيِ استدلالها، در قالب جداول و گزارههاي منطقي بهرهگيري شده است.
پژوهش حاضر در پي آن است كه استدلالهاي انديشمندان اسلامي پيرامون «بطلان فرزندآوري خداوند» را با رويكرد تحليلي و تطبيقي و با محوريت تفاسير ابنسينا، ملاصدرا و علامه طباطبايي ذيل «لَمْ يَلِدْ» [بخشي از آيه ۳ سوره توحيد] مورد بررسي قرار دهد.
اين مقاله از سه بخش اساسي تشكيل شده كه هركدام از بخشها مربوط به استدلال يا استدلالهاي يكي از فلاسفه موضوع پژوهش (ابنسينا، ملاصدرا و علامه طباطبايي) است.
(ملاصدرا، 1981: 7/332) {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} )به تصویرصفحه مراجعه شود)ب) نقد استدلال مبتني بر عدم توجه كافي به مقدمه 11 مهمترين نكتهاي كه در مقام نقد، خود را نمايان ميكند اين است كه با توجه به مدعاي استدلال، كه بحث از والديت و مولوديت خداوند است، انتظار ميرفت كه مقدمه 11 بيشتر مورد تجزيه و تحليل قرار گيرد كه چرا «والديت و مولوديت از خواص جسم است».