چکیده:
قرآن کریم در آیایی نظیر آیه: «من کان یر ید العزه فلله العزه جمیعا» به بیان عزت و سرچشمه آن می پردازد. یکی از مصادیق آسیبها در آیات قرآنی ناظر به عزت، آسیبهای عزتمندی با رویکرد اعتقادی است. این نوع از عزتمندی انسان، در برجستهترین حوزه اعتقادی؛ یعنی مبداشناسی قابل طرح و پیگیری است؛ چراکه در آیات ناظر به عزت، به این آسیبها و رفع آنها به جهت عدم خدشه دار شدن عزت انسانی، اشاره های بسیاری شده است. با تامل در این آیات، معلوم می شود که انسان با نبود باور به مبدا یا اعتقاد به همتا داشتن پروردگار متعال، با آسیب های دنیوی گوناگونی چون: آلودگی به نفاق و دورویی، وابستگی و دلبستگی به دشمن، ناامیدی به نصرت الهی و... مواجه می گردد. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی، به دنبال تبیین، تحلیل و تفسیر این آیات است تا با بیان آسیبهای مذکور، زمینه بسیاری از تحولات اجتماعی و فرهنگی در عرصه زندگی دنیوی و اصلاح امور اخروی انسان فراهم گردد.
The Holy Qurchr ('39') an in a verses such as: “Whoso desireth power/honor (should know that) all power/honor belongeth to Allah” has referred to human dignity and its source. One case of the damages in the field in the Qurchr ('39') anic verses lies in doctrinal approach. This kind of human honor, in the most prominent area of belief; That is, monotheism can be designed and traced; Because in the verses referring to honor, there are many references to these damages and their elimination in order to protect human honor. By meditating on these verses, it becomes clear that man, by not believing in the origin or believing in two origins for the universe, faces various worldly damages such as hypocrisy, dependence on the enemy, despair of divine victory, etc. This research seeks to explain, analyze and interpret these verses with a descriptive and analytical method in order to provide the ground for many social and cultural changes in the field of worldly life and reform of human hereafter by expressing the mentioned damages.
خلاصه ماشینی:
خداوند در آيه: «وَالَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ رِئَاءَ النَّاسِ وَلا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلا بِالْيَوْمِ الآخِرِ وَمَنْ يَكُنِ الشَّيْطَانُ لَهُ قَرِينًا فَسَاءَ قَرِينًا؛ (نساء / 38) و آنها كساني هستند كه اموال خود را براي نشاندادن به مردم انفاق ميكنند، و ايمان به خدا و روز بازپسين ندارند؛ (چراكه شيطان، رفيق و همنشين آنهاست) و كسي كه شيطان قرين او باشد، بد همنشين و قريني است»، طبق بيان مفسران، اشاره بر اين دارد كه رياكاري كه در واقع، شرك از جهت عمل است، به خاطر اين است كه رياكار، ثواب عمل را معتقد نيست؛ بلكه منافع سياسي و دنيوي را دنبال ميكند.
(فضلالله، 1419: 12 / 140 و 142؛ مكارم شيرازي، 1374: 9 / 261) از سوي ديگر، خدا ياران پيامبر صلی الله علیهوآله را به جهت ايستادن روي پاي خود، مدح مينمايد و ميفرمايد؛ «وَمَثَلُهُمْ فِي الإِنْجِيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغِيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا؛ (فتح / 29) و توصيف آنان در انجيل است، همانند زراعتي كه جوانههاي خود را خارج ساخته، سپس به تقويت آن پرداخته تا محكم شده و بر پاي خود ايستاده است و بقدري نموّ و رشد كرده كه زارعان را به شگفتي وا ميدارد اين براي آن است كه كافران را به خشم آورد (ولي) كساني از آنها را كه ايمان آورده و كارهاي شايسته انجام دادهاند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظيمي داده است».