چکیده:
مطالعة زوایای گوناگون شخصیّت. رفتار و زندگی پیامبر (ص) از اهمیّت بسزایی برخوردار است؛ در
پژوهش حاضر, با روش توصیفی- تحلیلی» به یاری شواهدی از متن» به بررسی خلق و خلق حضرت
محمّد (ص) در مثنویهای شعر فارسی از سنایی تا شیخ محمود شبستری پرداخته شد. یافتهها نشان
میدهد که در این مثنویها بیشتر به جنبههای خلقی و باطنی حضرت پرداخته شده و به جنبههای
ظاهری و جسمانی ایشان؛ کمتر اشاره شده است. توجه به اوصاف جسمانی پیامبر تا پایان قرن ششم»
بیشترین بسامد را در اشعار سنایی و نظامی دارد و از آن پس در قرن هفتم و هشتم در اشعار مولوی»
سعدی و شیخ محمود شبستری هیچ نمودی ندارد. سنایی و عطار بیشترین توجّه رابه اوصاف خلقی
حضرت داشتهاند و ویژگیهایی همچون بیسایگی» امی بودنء سیادت بر انبیاء استغراق در عبادت,
اقتدار و شجاعت» مهرورزی» تقدّم بر کاینات» شفاعت و... جزو اوصاف خلقی پیامبر (ص) هستند که
در مثنویهای این دوره مورد ستایش قرار گرفتهاند؛ لیکن تاکید بر تقلم بر کاینات بیش از بقیة
ویژگیهای ایشان نمود دارد و در اشعار تمامی شاعران» مورد بحث قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
در پژوهش حاضر با هدف دستيابي به سير و روند تکاملي نعتهاي شعر فارسي در حيطة پرداختن به خَلق و خُلق نبوي، بر اساس مثنويهاي شعر فارسي از سنايي تا شيخ محمود شبستري، اوصاف خَلقي و خُلقي رسول اکرم(ص)را مورد بررسي قرار دادهايم؛ سپس ضمن بررسي تفاوتها و تشابههاي موجود در ميان اين نعتها، به جنبههايي از خصوصيات ظاهري و باطني ايشان که بيش از ديگر موارد، مدّنظر اين شاعران بوده خواهيم پرداختهايم.
در اشعار سخنوران زبان فارسي بدون اين که به کيفيّت و شکل اين مُهر توجّهي شود، صرفاً به وجود اين نشانه در بدن رسول اشاره شده است؛ چنان که در مخزن الاسرار ميخوانيم: مَه که نگين دانِ زبرجد شده ست خاتمِ او مُهرِ محمّد شده ست (نظامي، 1385ث: 25) در مصيبت نامة عطّار نيز همين مقوله بازتاب يافته است(عطّار، 1386ب: 133)؛ ليکن در منطقالطّير، ضمن تشبیه اين مُهر به خورشيد، محلّ آن را در ميان دو کتف نبي(ص) معرّفي میکند.
(نظامي، 1385، ب: 24) و آنچنان در عبادت حق مشغول ميگشت که پاهايش ورم ميکرد؛ چنان که عطّار گويد: گهي دندانش را سنگي قلم کرد گه از طاعت همي پايش ورم کرد (عطّار، 1386الف: 95) اقتدار و شجاعت شجاعت که از فضايل برجستة انساني است، در وجود پيامبر(ص) تجلّي يافته است؛ به گونهاي که ايشان در همةگونههاي شجاعت، بيهمتا بود؛ آنگونه که اگر سخن حقّي ميبايست اظهار شود؛ بيپروا و به صراحت از آن ياد ميکرد و اگر صحنة نبردي بود، پيشتاز صفها ميشد و اگر فريادرسي ميبايست، بر همگان پيشي ميگرفت؛ «علي(ع) ميفرمايد: به گاه جنگ، زماني که آتش جنگ، سخت زبانه ميکشيد و دو لشکر به هم ميرسيدند ما خود را در پناه رسول خدا(ص) قرار ميداديم و هيچ يک از ما به دشمن نزديکتر از آن حضرت نبود.