چکیده:
هدف اصلی این پژوهش نقش توانمندی سیاسی زنان در رفتارهای محیطزیستی آنهاست. روش تحقیق حاضر از لحاظ رویکردی، کمی و از نظر راهبردی و گردآوری دادهها، همبستگی و توصیفی از نوع پیمایشی است. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه است و جامعة آماری زنان شهر کرمانشاه هستند. حجم نمونه 200 نفر بود که با روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. برای تجزیهوتحلیل دادهها از دو نرمافزار SPSS و AMOS استفاده شد. براساس یافتههای پژوهش، توانمندی سیاسی زنان در بُعد انتخاب معنادار، اما در بُعد عاملیت و مشارکت غیرمعنادار و در کل با رفتارهای محیطزیستی دارای ارتباط معنادار است. نتایج حاصل از تحلیل متغیرهای زمینهای نیز نشان میدهد که گروههای سنی، مقطع تحصیلی و وضعیت درآمدی پاسخگویان در میزان رفتارهای محیطزیستی زنان تأثیرگذارند. ارتباط بین این مفاهیم نشان میدهد که اگر زنان از آزادیهای مدنی (انتخاب)، تحصیلات و درآمد بیشتری برخوردار باشند، میتوانند در حفظ محیطزیست نقشی مؤثر ایفا کنند. میتوان استدلال کرد توانمندی سیاسی زنان به خروجی تصمیماتی منجر میشود که با منافع دغدغة اجتماعی انسان سازگارتر است و باعث تمایل آنها به اتخاذ برخی سیاستهای سختگیرانه در تغییر اوضاع برای حفاظت از محیطزیست و تحقق توسعه پایدار خواهد شد.
The main purpose of this research is to determine the impact of women's political empowerment in their environmental behaviors. The study adopted a quantitative design and used the descriptive correlational survey to collect data. The instrument used for data collection was a questionnaire. A total of 200 Kermanshahi women were chosen as the sample using a multi-stage cluster random sampling. To analyze the data, SPSS and AMOS software were used. The findings demonstrated a statistically significant relationship between empowerment of women and their choice, but the relationship between women empowerment and their agency as well as participation was insignificant. In general, a significant relationship was found between women's empowerment and their environmental behaviors. The analysis of contextual variables further revealed that the respondents' age group, educational levels, and income status affect the degree of women's environmental behaviors. The interaction between these variables demonstrates that women who have more civil liberties (choice), education, and income will play a more successful role in environmental preservation. It may be suggested that women's political empowerment leads to making decisions that benefit particular social needs/concerns, and that these decisions would lead to stringent policies to improve the situation and protect the environment, promoting sustainable development.
خلاصه ماشینی:
Halim et al) و سـطح بـالاتري از نرخ مشارکت نيروي کار برخوردارند (٢ :٢٠١٩ Deng &Lv )؛ بنابراين ، هنگامي که زنان از نظـر سياسي قدرت استفاده از صدا و نفوذ داشته باشند، ممکن است بـه اتخـاذ برخـي سياسـت هـاي سخت گيرانه در تغيير اوضاع براي حفاظت از محيط زيست و تحقق توسعة پايـدار تمايـل داشـته باشند (١ :٢٠١٩ Tarverdi &Mavisakalyan ).
بر اين اساس ، سؤال اصلي پژوهش حاضر اين است که توانمندي سياسي زنان چه تـأثيري در رفتارهاي محيط زيستي آن ها دارد؟ پيشينة پژوهش نياقي (١٣٩٨) در مطالعه اي به اين نتيجـه دسـت يافـت کـه توسـعة پايـدار در زمينـة مسـائل محيط زيستي فقط با افزايش ظرفيت ها و آگاهي هاي زنـان در ارتبـاط بـا امـور محـيط زيسـتي ، تسهيل مشارکت و همکاري بيشتر آنان در ايفاي نقش هاي اجتماعي و افـزايش توانمنـدي هـا و ظرفيت هاي مديريتي آنان در سطوحي برابر با مردان ميسر خواهد بـود.
درحـالي کـه زنـان بـراي داشـتن ارزش هـايي همچـون دلسوزي ، همکاري ، مراقبت و نوع دوستي اجتماعي شده اند، مردان مي آموزند رعايـت هنجارهـاي رفتاري مردانه به رقابت و استقلال نياز دارد که به «ذهنيت بازار» منجـر مـي شـود، لـذا مـردان اولويت را به رشد اقتصادي مي دهند و ممکن است آلودگي محيط زيست را بـه منزلـة معاملـه اي ضروري براي رشد نشان دهند Eagly &Wood ;٢٠١٤ Xiao &McCright ;١٩٨٢ Gilligan) (٢٠١٢.