چکیده:
تاریخنگاری اسلامی جزئی از حدیثنگاری بودهاست. حدیث براساس قواعد سنجش حدیث در طول تاریخ، توسط محدثان ضبط و تدوین شدهاست. از نظر متن و سند، روایات به دو دسته صحیح و ضعیف تقسیم میشوند، از اینرو برای کشف حقایق تاریخ روایی تنها باید از گزارههای معتبر استفاده کرد. تأسیس قاعده تسامح در ادله سنن بر مبنای حذف شرایط حجیت خبر واحد و تسرّی آن در روایات غیرفقهی از جمله تاریخی، موجب آسیبهایی در تاریخنگاری شدهاست. این نوشتار برای بررسی آسیبهای کاربست قاعده تسامح در روایات تاریخی، با روش توصیفی- تحلیلی و با نقد درونی و بیرونی برخی روایات تاریخی، نشان داده است که به سبب کاربست قاعده تسامح، جعل، دخل و تصرف، تردید و وهن به روایات تاریخی و به تبعِ آن در پژوهشهای تاریخی راه یافته است.
Islamic historiography had been a part of writing hadith. Hadith has been recorded by narrators during history based on the rules of measuring hadith. Narrations are divided into two categories of correct and weak in terms of text and document. Therefore, only valid propositions should be used to discover the facts of the history of narration. The establishment of the rule of tolerance in the arguments of the Sunnah based on the elimination of the conditions of the authority of the single news and by extending to non-jurisprudential narrations, including historical ones, has caused damages in historiography. To consider damages of applying the rule of tolerance in historical narrations, this article with a descriptive-analytical method and by internal and external criticism of some historical narrations, indicated that application of the rule of tolerance caused forgery, manipulation, and doubt in historical narrations and, consequently, in historical researches.
خلاصه ماشینی:
هرچند قاعده تسامح در ادله سنن مخصـوص روايـات سـنن (مسـتحبات ) بـود، امـا به تدريج دامنه آن به ديگر موضوعات روايي از جمله روايات تاريخي نيز کشانيده شد و نتيجه آن ، وجود ثبت احاديث ضعيف و گاه بيپايه در جوامع روايي است .
فرضـيه نوشـته حاضـر آن است که الغاء شرايط حجيت خبر واحد و إعمال قاعده تسامح در ادلـه سـنن در متـون روايي تاريخي، سبب بروز آسيب هايي ازجمله نفوذ پديده جعـل و دخـل و تصـرف در روايات تاريخي، ترديد در تاريخ نگـاريهـاي روايـي و تـاريخ سـازي هـاي بـدون مبنـا راوي (وثاقت ، ضبط و يا ايمان ) را دارا بود، حجت است و در غير اين صورت ، حجيت ندارد (براي مطالعه بيشـتر ٧ ر.
با اين همه براي نقد و بررسي روايـات تـاريخي دوره اسلامي پژوهش هايي انجام شده که از مهمترين آنها ميتوان به کتاب آشنايي با منـابع تـاريخ اسلام و تشيع و روش نقد اخبار اثر يوسفي غروي (١٣٩٤ش ) اشاره کرد.
در منابع حديثي اهل سنت نيز گزاره هاي تـاريخي وجـود دارد، مانند کتاب «الجهاد و السير» از صحيح بخاري که در آن مطالب تاريخي درباره غـزوات پيامبر اکرم ، چگونگي گرفتن خمس و جزيه در زمـان پيـامبر و پـس از آن آمده است .
اعتبار روايات تنها به وثاقت راوي و منبع نيست ؛ بلکـه ممکـن اسـت ، حادثـه اي در منابع به ظاهر معتبر ذکر شود، اما طبيعت اجتماعي حوادث ، بطلان آنها را آشکار سـازد؛ لذا نگارنده بر اين باور است که بايد ارزيابي متون و أسناد بر اساس معيارهاي سـنجش حديث در کنار هم باشد.