چکیده:
وصف و ستایش معشوق و بیان ویژگیهای او، از ارکان اصلی شعر و ادب غنایی به شمار میآید؛ اما گاه زندگی در جغرافیایی خاص مانند افغانستان، قواعد عرفی و سنت حاکم بر آن جامعه، سخنگفتن از معشوق را برای بانوان شاعر و نویسنده محدود کرده است؛ باوجوداین، تعدادی از شاعران و نویسندگان، با گذر زمان و رشد فرهنگی جامعه، توانستهاند قلم بهدست بگیرند و احساسات زنانهی خود را دربارهی موضوعهای مختلف، ازجمله معشوق، به تصویر بکشند. در میان این شاعران و نویسندگان زن افغانستان، «محجوبه هروی» از بانوان خویشقریحه و خوشذوق قرن 13ه. ق است که معشوق را در دو هیئت: سیمای ظاهری (رخسار، زلف، چشم و...) و سیمای باطنی مثبت یا منفی (باوفا، بیوفا، مغرور، بدعهد و...) نمایش میدهد و از هجران و نرسیدن به معشوق ناله سر میدهد. نگارندگان برآنند تا با بررسی سیمای معشوق در دیوان این شاعر، به روش کتابخانهای و تحلیل محتوا، شاخصههای ظاهری و منشهای باطنی معشوق را از دیدگاه یک زن و در محیط اجتماعی خاص، واکاوی و موجبات آشنایی خوانندگان را با فرهنگ عشق در این ناحیه فراهم کنند.
Describing and praising her lover and expressing her characteristics are the main pillars of poetry and rich literature, but sometimes because of living in a particular geography such as Afghanistan, she speaks for her lover according to the customs and traditions of that society. The poet and the writer are limited. But over time, a number of poets and writers have been able to capture the pen and portray their feminine feelings on various subjects, including the beloved. Among these Afghan women poets and writers is "The Mirror of Heroes", a brilliant 14th century AH woman. Which depicts the beloved in two facets (facial, facial, eye, etc.) and positive or negative esoteric (with faithfulness, disbelief, arrogance, bad faith, etc.) And she whines about her frustration and failure to reach her lover. The authors intend to explore the beloved in the poet's divan through library method and content analysis, to look at the beloved's esoteric characteristics and esoteric character from a woman's point of view in a specific social setting and to provide readers with a love for the culture in this area. Keywords: richness, Afghan poetry, mahjoubeh heravi, beloved, etc.
خلاصه ماشینی:
سيماي معشوق در شعر محجوبه هروي عباس نيکوبخت عليرضا پودينه چکيده وصف و ستايش معشوق و بيان ويژگيهاي او، از ارکان اصلي شعر و ادب غنايي به شمار ميآيد؛ اما گاه زندگي در جغرافيايي خاص مانند افغانستان ، قواعد عرفي و سنت حاکم بر آن جامعه ، سخن گفتن از معشوق را براي بانوان شاعر و نويسنده محدود کرده است ؛ باوجوداين ، تعدادي از شاعران و نويسندگان ، با گذر زمان و رشد فرهنگي جامعه ، توانسته اند قلم به دست بگيرند و احساسات زنانه ي خود را درباره ي موضوع هاي مختلف ، ازجمله معشوق ، به تصوير بکشند.
محجوبه نيز مانند هم سلکانش ، باتوجه به فضاي اجتماعي حاکم بر محل زندگياش ، مجبور است معشوقش را به سان مردان توصيف کند؛ چراکه زنان اين سرزمين ، حق حضور در مجامع عمومي را نداشته اند.
درباره ي زندگينامه ي اين شاعر، به طور خاص ميتوان کتاب هاي زير را نام برد: - پرده نشينان سخن گوي ، ماگه رحماني (١٣٩٤)؛ - زنان دري پرداز در پويه ادب فارسي ، عطا (١٣٦٧)؛ - موقف و نقش زنان افغان ، معصومه عصمتي (١٣٦٥)؛ - زنان سخنور، علي اکبر مشير سليمي (١٣٣١)؛ - زنان سخنور و نامور افغانستان ، محمدحليم تنوير (١٣٨٠)؛ - رابعه تا پروين ، محمدعلي کشاورز (١٣٣٤).
بناگوش معشوق : در ادب فارسي، بناگوش را به سپيدي صبح مانند کرده اند و در شعر محجوبه نيز اين گونه است و ابتکاري ديده نميشود.