چکیده:
در میان همهی روشهایی که برای هدایت و آموزش ابنا بشر در زمینههای مختلف کشف شده است، استفاده از روش الگویی به دلیل سابقهی آن از یکسو و تأثیر همهجانبهی آن از سوی دیگر، جایگاه ویژهای دارد. ظهور روشهای پیشرفتهی آموزش، اگر به منزلهی فرصتی برای تأکید هرچه بیشتر بر کارآمدی شیوهی الگویی نباشد، هرگز نتوانسته و ـ به احتمال زیاد ـ نخواهد توانست به عنوان چالشی در مقابل آن مطرح شود. ارائهی الگو و تأثیرگذاری از این مسیر، روش مشترک همهی پیامبران الهی و مربیان ماندگار تربیتی در قلمرو وسیع اجتماعی بوده است. چنین به نظر میرسد که تفاوت پیامبران با فیلسوفان و سایر مصلحان اجتماعی حداقل از منظر روش، در این زمینه بوده است که آنان برای انسان تربیتیافتهی مرام خود و نحوهی رسیدن به مرتبهی آرمانی مکتب تربیتی خویش، نمونه یا الگویی فراروی پیروان و شاگردان قرار میدادهاند. گوئیا افراد متعلق به جامعهی متوسط از نظر استعداد و سایر جنبهها، با این روش، بهتر فرا خواهند گرفت. در این نوشتار، ضمن کنکاش در ابعاد مختلف این شیوهی تربیتی، تلاش شده است بروز نشانههای پایبندی و عمل به آن در سیرهی آموزشی، تربیتی، پژوهشی و مدیریتی استاد حسینی مورد توجه قرار گیرد. پس از یک بحث زمینهساز، از روش الگویی به عنوان شیوهی برگزیدهی پیامبران در ترویج آموزههای تربیتی سخن به میان آمده است. آنگاه استدلال شده است که تأثیر شگرف باورهای دینی و تعهد عمیق به اصول ماندگار تعلیم و تربیت اسلامی باعث شده تا استاد حسینی به عنوان درسآموز کوشای مکتب نبوی، الگوپذیری از نمونهی اجلای مسلمانی (حضرت پیامبر) را در سرلوحهی کار خود قرار دهد و همین ویژگی یعنی باور خالصانه، تعهد عمیق و پیروی از الگوهای کامل؛ خودشان را به یک الگوی محبوب و تاثیرگذار بدل کرده است. در ادامهی نوشتار تلاش شده است با ارائه برخی نمونههای رفتاری از سالهای حضور استاد حسینی در کرسی تدریس، پژوهش و مدیریت، جوانب مختلف نقش الگویی ایشان به بحث گذاشته شود. این نوشتار با یک جمعبندی و نتیجهگیری بر خود مُهر ختام میزند