چکیده:
در برخورد با پدیده فرار مالیاتی و صورتبندی ضمانتاجراهای مالیاتی بهطور کلی دو رویکرد بازدارندگی و رفتارگرایی را میتوان نام برد. در رویکرد بازدارندگی اعتقاد بر آن است که با افزایش احتمال کشف فرار مالیاتی و شدت ضمانتاجراهای مالیاتی میتوان فرار مالیاتی را کاهش داد. در مقابل، رویکرد رفتارگرایی بر این باور است که افزایش تمکین مالیاتی در میان مؤدیان مستلزم کاربست روشهایی است که ذهنیت مؤدیان را نسبت به نظام مالیاتی و مقوله مالیات تغییر دهد. ارائه آموزشهای لازم به مؤدیان و ارتقای دانش مالیاتی، عدالت مالیاتی، بهبود اخلاق مالیاتی و ساده سازی نظام مالیاتی در الگوی رفتاری مورد نظر است. مقاله حاضر با استفاده از روش تحلیل ثانویه، مصاحبه این دو الگو را در نظام مالیاتی ایران بررسی کرده و نتیجه میگیرد که تأکید قوانین مالیاتی ایران به ویژه اصلاحات سال 1394 قانون مالیاتهای مستقیم بیشتر بر رویکرد بازدارندگی بوده و کمتر به شاخصهای رفتاری نظر دارد. لذا توجه به مؤلفههای رفتاری در کنار شفافیت اطلاعات مالیاتی (افزایش احتمال کشف + مسئولیتپذیری دولت) به عنوان الگوی شایسته در طراحی و تعبیه ضمانتاجراهای مالیاتی پیشنهاد میگردد.
In dealing with tax evasion phenomenon and developing tax sanctions generally, two preventive and behaviorism approaches can be mentioned. The inhibitory approach believes that by increasing the likelihood of discovering tax evasion and the severity of tax sanctions, tax evasions can be reduced. On the contrary, the behaviorism approach believes that the increase in tax compliance among the taxpayers requires using the procedures that alter the mentality of taxpayers towards the tax system and the tax category. It is considered to provide necessary training to the taxpayers, upgrading their tax knowledge, tax justice, improving their tax ethics and simplifying the tax system in the desired behavior model. The present paper examines the method of secondary analysis and interview of these two patterns in the Iranian tax system and concluded that the emphasis of Iranchr('39')s tax laws, especially reforms of the year 1394, is more direct to the inhibitory approach and is less important to behavioral indexes. Therefore, paying attention to the behavioral components along with the transparency of tax information (increasing the probability of discovering + State responsibility) is suggested as a worthy model in designing tax sanctions.
خلاصه ماشینی:
مقاله حاضر با استفاده از روش تحلیل ثانویه ، مصاحبه این دو الگو را در نظام مالیاتی ایران بررسی کرده و نتیجه می گیرد که تأکید قوانین مالیاتی ایران به ویژه اصلاحات سال ١٣٩٤ قانون مالیات های مستقیم بیشتر بر رویکرد بازدارندگی بوده و کمتر به شاخص های رفتاری نظر دارد.
این منبع درآمدی به دلیل قابلیت کنترل ، بر سایر منابع ناشی از اقتصاد داخلی ترجیح دارد؛ به طوری که در برخی از کشورها میزان مالیاتها تا حدود ٩٠ درصد درآمد دولت را شامل می شود، در ایران گرچه بودجه دولت متکی به درآمدهای حاصل از فروش نفت و منابع طبیعی است و نقش مالیات در تأمین منابع دولت و اداره آن چندان پر رنگ نیست ، اما بروز نوسان های متعدد در قیمت جهانی نفت و تحریم های اعمالی علیه جمهوری اسلامی ایران ، توجه سیاست گذاران را به حوزه مالیات معطوف کرده و در قوانین توسعه شش گانه سهم مهمی برای مالیات و نظام مالیاتی در نظر گرفته شد.
این در حالی است که برابر تحقیقات صورت گرفته میزان فرار مالیاتی در ایران به طور میانگین ٢٢/٣٧ درصد تولید ناخالص داخلی (صمدی و تابنده ، ١٣٩٢؛ صادقی و شکیبایی ، ١٣٨٠؛ میلانی و اکبرپور روشن ، ١٣٩١)، نسبت آن به هزینه های جاری دولت تا پایان سال ١٣٩١، ٤٣/٧ درصد و سهم آن در بودجه عمومی کشور ٣٦/٥ درصد است (عسکری ، ١٣٩٢: ٩٣ و ٩٤).