چکیده:
نظامهای مالیاتی برای برخورد با رفتار عدم تمکین، متناسب با انگیزههای مودی، از استراتژیهای گوناگونی استفاده میکنند. انگیزه مودیان از این نظر مورد توجه قرار میگیرد که مودیان یک گروه همگن نبوده و سطح تمکین هر مودی میتواند متفاوت از مودیان دیگر باشد. همچنین شرایط آنها از یک دوره زمانی به دورهای دیگر تغییر میکند. از سوی دیگر، در رعایت اصل عدالت مالیاتی و نیز در راستای جلب اعتماد مودیان در اتخاذ استراتژیهای مناسب برخورد با مودیان مختلف از سوی سازمان مالیاتی متناسب با سطح تمکین آنها، لازم است تمکین مالیاتی در سطح هر مودی مورد اندازهگیری قرار گیرد. نظر به اینکه تاکنون چنین مدلی ارائه نشده است لذا هدف تحقیق حاضر، ارائه مدلی برای اندازهگیری تمکین مالیاتی در سطح هر مودی است. بدین منظور، پرسشنامه مبتنی بر روشهای فرایند تحلیل شبکهای (ANP) و دیمتل (DEMATEL) طراحی و به 30 نفر از خبرگان مالیاتی ارسال گردید. در نهایت ضمن شناسایی مولفهها و شاخصهای تمکین مالیاتی با استفاده از روش مطالعات اکتشافی در باب اشخاص حقوقی (که مرتبط با تکالیف مودیان در رعایت الزامات قانونی طبق مالیات عملکرد و مالیات بر ارزش افزوده میباشد)، با بکارگیری روش ترکیبی ANP و DEMATEL فازی از طریق نرمافزار Superdecision مقدار عددی استاندارد شاخصهای تمکین برآورد و بدین ترتیب، مدل اندازهگیری تمکین مالیاتی در سطح هر مودی ارائه گردید. نتایج تحقیق حاکی از آن است در صورتی که مدل موردنظر این پژوهش در کنار مدلهای برآورد ریسک مالیاتی مودی به کار گرفته شوند، سازمان امور مالیاتی میتواند در بهبود تمکین مالیاتی نقش موثرتری ایفاء نماید.
In order to deal with non-compliance behaviors, tax systems devise various strategies based on taxpayers’ incentives. Since taxpayers are not considered as homogeneous group, their tax compliance level can be different from each other and their conditions always change during different periods. According to the Tax Justice Principle, appropriate strategies are adopted to deal with taxpayers based on their tax compliance level to attract their trust to tax administration then tax compliance is measured in each taxpayerchr('39')s level. As there is no tax compliance measurement model in Iranian tax system, this research is to present a model to measure tax compliance in each taxpayerchr('39') level. So ANP and DEMATEL questionnaires have been designed and sent to 30 tax experts. Finally, the indexes of tax compliance were identified by using the Exploration Study Method in case of legal entities - which are correlated with the taxpayerchr('39')s duties in compliance with the obligations of Iranian Direct and Value Added Tax Acts- and then Mixed Fuzzy ANP and DEMATEL Method have been implemented by Superdecision software. The Standard Numeral Quantity of each tax compliance indexes was measured and hereby the tax compliance measurement model in each taxpayerchr('39')s level was presented. According to the results, if the mentioned in this research and tax risk measurement model are used together, the Iranian Tax Administration can play an important role in improvement of tax compliance level.
خلاصه ماشینی:
از سوی دیگر، در رعایت اصل عدالت مالیاتی و نیز در راستای جلب اعتماد مؤدیان مالیاتی در اتخاذ استراتژی های مناسب برخورد با آنها از سوی سازمان مالیاتی و متناسب با سطح تمکین شان ، لازم است ِتمکین مالیاتی در سطح هر مؤدی مورد اندازه گیری قرار گیرد.
در نهایت ضمن شناسایی مؤلفه ها و شاخص های تمکین مالیاتی با استفاده از روش مطالعات اکتشافی در باب اشخاص حقوقی (که مرتبط با تکالیف مؤدیان در رعایت الزامات قانونی طبق مالیات عملکرد و مالیات بر ارزش افزوده میباشد)، با به کارگیری روش ترکیبی ANP و DEMATEL فازی از طریق نرم افزار Superdecision مقدار عددی استاندارد شاخصهای تمکین برآورد و بدین ترتیب ، مدل اندازه گیری تمکین مالیاتی در سطح هر مؤدی ارائه گردید.
با توجه به تعریف ارائه شده از تمکین مالیاتی در تحقیق حاضر، پس از مطالعه و بررسی قوانین و مقررات مالیاتی و استخراج تکالیف و تعهدات مؤدیان مالیاتی به روش مطالعات اکتشافی و نیز بررسی مطالعات و پژوهش های انجام شده (رضایی و نعیمی حشکوایی، ١٣٨٦؛ براون و مازور،٢٠٠٣)، نهایتاً در این تحقیق مؤلفه ها و شاخص های مؤثر در اندازه گیری سطح تمکین مالیاتی در کل فرایند مالیات ستانی از مرحله ثبت نام مؤدی تا مرحله پرداخت مالیات به شرح جدول (٢) تعیین شده اند.
“A critical Review of Fischer Tax Compliance Model: A Research Synthesis”, Journal of Accounting and Taxation, Vol. 1, No. 2, pp.