چکیده:
این پژوهش با روش توصیفیتحلیلی به بررسی مفهوم اعتدال در اندیشۀ ابنعربی میپردازد و ضمن تحلیل انتقادی مواضع این متفکر، نقطۀ ابهام اندیشۀ او را برطرف میکند. یافتههای پژوهش نشان میدهد که ابنعربی مفهوم اعتدال را در سه موضع مطرح کرده است؛ در موضع نخست، اعتدال اسماء الهی را کشف میکنیم که واجد شأن وجودشناختی است. موضع دوم اعتدال، ملحق به معرفت مطلوب بشری، شامل رعایت تمایز میان دو ساحت تنزیه و تشبیه و حفظ تعادل میان این دو آموزۀ معرفتی است. اعتدال سوم، به حوزۀ اخلاق تعلق دارد و نتیجۀ آن بازسازی الگوی اعتدال اسمائی در مقام تکوین شخصیت انسانی است. با ملاحظۀ انتقادی آراء ابنعربی، این نتیجه به دست میآید که تقرّر وجودی اعیان ثابته مستعد خوانش جبرگرایانه از عمل انسانی است که البته با تفکیک دو ساحت ارزش و الزام، این چالش برطرف شده و موضع ابنعربی با قبول بُعد اختیاری عمل انسان تقویت میشود.
خلاصه ماشینی:
در واقع ميتوان با برداشتي وفادار به انديشۀ ابن عربي به اين نتيجه رسـيد کـه اتحـاد و اتفاق ميان شرايع ازاين روست که انشاء اين شرايع از سوي خداونـد و در يـک وضـع وجودشناختي معتدل، که همان مقام جمع اسماء الهي است ، صورت گرفته و آنگـاه بـا تکثر خويش به ظهور و انشاء شرايع منزل الهي رسيده است ؛ بدين معنا که حـق تعـالي به حسب وضعيت خاص هر قوم و به حسب معاني و دلت هاي اسماء خويش ، يکي از حکمت ها و کلمات خود را براي هدايت هر قوم بر آنان نازل کرده است .
در واقع بايـد ايـن پرسش ها را مطرح کرد که علم حق تعالي به اعيـان موجـوداتـ کـه در واقـع تجليـات اسماء او هستندـ چه تأثيري بر سرنوشت آنان دارد؟ آيا علم پيشين الهي به معناي اجبار و تعين ناگزير بندگان در موقعيت هاي وجودي ثابت و معين است ؟ اگر چنين باشد چه وجه جمعي ميان ارادٔە حق و اختيار بندگان باقي مـيمانـد؟ تکليـف انتخـاب اخ"قـي آدميان چه خواهد شد؟ آيا خوبي و بدي پديدهها در قانون طبيعت مندرجاند و ازاين رو به عنوان اوصاف عيني متعلق علم الهي قرار دارند؟ يا اينکه همـان ارادٔە حـق تعـالي بـه متعلق داوريهاي اخ"قي ما شرف وجود را عطا کرده است ؟ در نهايت ، پرسش اصـلي اينجاست که انسان به پشتوانۀ کدام اختيار مکلف به بازسازي الگوي اعتدال در حيـات مطلوب اخ"قي است ؟ به بيان محققان معاصر، پرسش اينجاست که «اگر نيک و بد، رنگ و انگي است کـه در مرحلۀ خلق يعني در عالم ما مصداق پيدا ميکند، در اين صورت هدايت و ض"لت چه معني پيدا ميکند» (همو، ١٣٩٥: ٣٢٢).