چکیده:
«شیوههای روایتگری» یکی از چالشهای پیچیده و مداوم انسانی است. بهویژه، شاید اولین سؤال بشر در فرایند ارتباط این بوده است: «چگونه این مطلب را نقل کنم؟» این سؤالی که امروزه نیز همچنان پابرجاست. علاوه بر این، سؤالات دیگری نیز در ذهن روایتگران پدید میآید. «عناصر اصلی روایت داستانی کداماند؟»، «شیوههای روایتگری چه هستند؟» و «بهتر است برای نقل این داستان از چه شیوههایی استفاده کنم؟». شواهد نشان میدهد که بهجز تلاشهای جدی اما کلی افلاطون و ارسطو یا نظریهپردازیهای فاقد طبقهبندی سایر پژوهشگران، اقدام دیگری در این زمینه صورت نگرفته و نظام جامعی برای طبقهبندی این شیوهها ایجاد نشده است. پژوهش پیشرو که بهعنوان یک پژوهش کیفی، با روش توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از اسناد و منابع معتبر کتابخانهای به انجام رسیده، با هدف دستیابی به طبقهبندی جامع شیوههای روایتگری برای استفاده روایتگران تدوین شده است. در نتیجه؛ ابتدا با تحلیل تعاریف جدی روایت، عناصر اصلی روایت داستانی، شناسایی و سپس، با بهرهگیری از این عناصر و با توجه به طبقهبندیهای پیشین و توصیف و تحلیل نظریات مهم ساختارگرایانه درباره روایت، الگویی جامع برای طبقهبندی شیوههای روایتگری در هنرهای نمایشی ارائه شده است.
Narrative methods is one of the complex and ongoing human challenges. Perhaps the first human question in the communication process has been, "How do I quote this?" This is a question that still persists today. In addition, other questions arise in the minds of narrators: "What are the main elements of storytelling?", "What are the narrative methods?" And "What method should I use to tell this story?" Evidence shows that, apart from the serious but general efforts of Plato and Aristotle or the unqualified theorizing of other scholars, nothing did in this field and didn’t establish a comprehensive system for the classification of these methods. This qualitative research was conducted by descriptive-analytical method using reliable library documents and sources, to achieving a comprehensive classification of narrative methods for the use of narrators. So, the definitions of the narrative and the main elements of the narrative were analyzed, and then are identified, and then a comprehensive model was provided to classifying Narrative methods in the performing arts using these elements and considering the previous classifications and describing and analyzing important structural theories about the narrative.
خلاصه ماشینی:
در نتيجه ؛ ابتـدا بـا تحليـل تعاريف جـدي روايـت ، عناصر اصلـي روايت داسـتاني، شناسـايي و سـپس ، بـا بهره گيـري از ايـن عناصـر و بـا توجـه بـه طبقه بنديهـاي پيشـين و توصيـف و تحليـل نظريات مهم سـاختارگرايانه دربـاره روايت ، الگويـي جامع براي طبقه بنـدي شـيوه هاي روايتگـري در هنرهاي نمايشـي ارائه شـده اسـت .
مطالعـه اين روش هـاي گوناگون از هميـن حيث اهميت مي يابـد کـه روايتگـران مي تواننـد در پي يافتن روشـي بـراي روايت داسـتان ، جداي از تکيه بـر تجربه هـاي خـود، بـه شـيوه هاي روايتگـري مراجعـه کننـد و بـا مطالعـه آنهـا، بـه روشـي مناسـب دسـت يابنـد؛ امـا ايـن شـيوه ها تـا چـه ميـزان مشـخص و مـدون هسـتند؟ يکـي از نخسـتين نظريه هايـي کـه بـه طبقه بنـدي بسـيار کلـي شـيوه هاي روايتگـري منجر شـده ، نظريـه تقليدي بودن هنر اسـت .
پـس بـا توجـه بـه اهـداف پژوهـش ، در پي پاسـخ بـه ايـن پرسـش ها خواهيـم بـود: عناصـر اصلـي روايـت داسـتاني کدام انـد و طبقه بنـدي شـيوه هاي روايتگـري داسـتاني چگونه اسـت ؟ پيشينه پژوهش فهيمي فـر و همـکاران (١٣٩٧) در مقالـه «رويکـردي فلسـفي به اصـل عليت در روايـت سـينماي پسـت مدرن »، به تبيين و مقايسـه اصـل عليت در فلسـفه ديرين ٢، نويـن ٣ و پسـانوين ٤ و تأثيـر آن بـر سـينماي ديريـن ، نويـن و پسـانوين پرداخته اند و به عنـوان مطالعـه مـوردي ، نشـانه هايي ماننـد؛ عـدم قطعيـت ، بي زمانـي ، بي مکانـي ، احتمـال ، ضدپيرنـگ ، عـدم تعيـن و شـخصيت هاي غيرقابـل پيش بينـي را به عنـوان ويژگي هـاي روايـت پسـانوين ، در فيلـم طعـم گيـلاس مـورد تحليل قـرار داده اند.