چکیده:
مجادله فطرینگری-تجربینگری، همواره یکی از مباحثات تاریخی و پردامنه در خصوص ماهیت انسان بوده است. پژوهش حاضر با هدف تبیین شاخصهای سلامت روان در مشاوره فطرتمحور با رویکرد اسلامی و مقایسه آن با سه مکتب روانتحلیلگری، رفتاردرمانی و درمانفردمدار، ارائه شده است. این پژوهش، بنیادی بوده و با بهرهگیری از روش تحلیل محتوا، انجام شده است. نتایج این پژوهش نشان داد که سلامت روان بر مبنای رویکرد فطرتمحور، مفهومی فرازمانی، فرامکانی، فرافرهنگی و فراموقعیتی است. ارتباط چهارگانه انسان با خود، خدا، خلق و خلقت، پیشنیازهای اساسی است که متضمن وصول فرد به این مفهوم است. بر این اساس، انسان سالم کسی است که با چهار عامل اساسی مذکور، ارتباطی «پویا» و «تکاملبخش» داشته و آن را تجربه نماید. همچنین این پژوهش نشان داد، در رویکرد فطرتمحور، تمامی روشها و مدلهای درمانی در وصول به سلامت شخصیت مراجع، بر اساس «کمالطلبی» فطری مراجع طراحی میشود و باقی فطریات و تمایلات غریزی، تابع این گرایش خواهند بود.
The naturalism-empiricism debate has always been one of the most historical and far-reaching debates about human nature. The present study aims to explain the indicators of mental health in nature-based counseling with an Islamic approach and compare it with the three schools of psychoanalysis, behavioral therapy and individual therapy. This research is fundamental and has been done using content analysis method. The results of this study showed that mental health is based on the nature-based approach, a concept of transtemporality, trans-spatial, transcultural and trans-situational. Man’s fourfold relationship with himself, God, creation, is a basic prerequisite that ensures one’s attainment of this concept. Accordingly, a healthy person is one who has a “dynamic” and “evolutionary” relationship with the four basic factors mentioned above and experiences it. This study also showed that in the nature-based approach, all methods and treatment models in achieving the health of the client’s personality are designed based on the instinctual “perfectionism” of the clients and the rest of the instincts and instinctual tendencies are subject to this. Will be the trend.
خلاصه ماشینی:
از آنجایی که همه نظریهها و مکاتب به دنبال سالم سازی شخصیت انسان بوده و مترصد به کمال رساندن اویند، لازم است این مفاهیم در مهمترین نظریههای رواندرمانیِ موجود، مفصلتر بررسی شده و چگونگی رسیدن به سلامت روان و دستیابی به کمال در نظر آنها مشخص گردد.
با وجود مجادله فطرینگری ـ تجربینگری، به عنوان یکی از مباحثات تاریخی و پردامنه در خصوص ماهیت انسان (هرگنهان 1 ، 2009، ص 18) این پژوهش به دنبال آن است که در فرض پذیرش رویکرد فطرتمحور به عنوان یک نظام درمانی مستقل، اولاً، آیا این رویکرد میتواند تبیینی صحیح از مفهوم و شاخصهای سلامت روان در سالمسازی شخصیت مراجع، ارائه دهد؟ و ثانیاً در فرض پذیرش، این رویکرد چه تفاوتهایی با رویکردهای «روانتحلیلگری»، «رفتارگرایی» و «انسانگرایی» دارد؟ روش پژوهش در این پژوهش مطالب مرتبط با فطرت و سلامت روان از متون اسلامی جمعآوری و طبقهبندی و تحلیل شد.
انسان برخوردار از سلامت روانی و تعادل روحی همواره در جهت هدفی گام برمیدارد که بر مبنای فطرت انسانی انتخاب شده باشد که در رأس همه این فطریات، کمالجویی است که با قله قرار دادن آن و با بینش توحیدی برگرفته و برآمده از خداجویی، تعادل روحی و سلامت روانی خود را "تثبیت" مینماید (نمودار شماره 1).
بنابراین ایجاد خودپنداره مثبت، قطعاً در گرو رابطه با "رافع نیاز میل به سازمان شناختی، عبارت است از سازمانی روانی که از قوه تحلیل برخوردار بوده، قابلیت آموزش، پرورش، تقویت یا تضعیف و انحراف از فطرت را داشته، به کمک تعالیم وحی و به هدفِ رساندن مراجع به سلامت روان، خودشکوفایی و کمال نهایی، موظف به جهتدهی گرایشهای فطری و غریزی و تبدیل فطریات به رفتار آدمی بوده و نقش رهبری ادراک انسان را بر اساس نقشه راه فطرت بر عهده دارد (اسدنژاد، 1397، ص129).