چکیده:
شاهنامه فردوسی بزرگترین و ارزشمندترین حماسۀ ملی ایران است که برخلاف ظاهر آسان نمایش، ژرفایی بسیار تودرتو و پیچیده دارد، طوری که با وجود شرح ها و گزارش های مکرر شاهنامه پژوهان، هنوز درباره بسیاری از بیت های آن اتفاق نظر وجود ندارد. در این جستار با روش توصیفی تحلیلی، پس از واکاوی برخی از بیت های شاهنامه ویراسته جلال خالقی مطلق و طرح دیدگاه شاهنامه پژوهان دربارة هر بیت، روشن شد که گزارش برخی از بیت ها به سامان و مفهوم نیست که این ابهام یا از عدم توجه کافی به بافت متن ناشی شده و یا نارسایی گزارش بیت، ناشی از ضبط نادرست یا مغشوش یک واژه یا عبارت در بیت است. از این رو، هم به بررسی انتقادی ضبط برخی از بیت ها پرداخته شده و با توجه به قراین متعدد، نویسش موجه تری پیشنهاد شده است و هم پس از بررسی انتقادی گزارش برخی از ابیات و بازنمودن نارسایی این گزارش ها، کوشش شده که با توسل به منابع درون متنی و برون متنی، معنای درخورتری ارائه گردد.
Ferdowsi's Shahnameh (The Book of Kings) is the greatest and the most valuable Iranian national epic. Despite its simple-looking appearance, the epic has a great and complicated depth so that, far all the ongoing glosses and reports of the scholars of Shahnameh, there is no unanimous consent on many of its couplets. In this study subsequent to analyzing some of the couplets in the version edited by Jalal Khaleghi Motlagh and recounting the perspectives of the scholars of the epic, it was revealed that the record of some couplets is far from clear. This ambiguity emanates from either lack of attention to the context or from the wrong or unambiguous record of a word or phrase in the couplets. Thus in we explored critically how some couplets have been recorded and, based on numerous pieces of evidence, a more appropriate spelling was suggested. So after critically analyzing the reports of some couplets and representing the incongruities, we have sought to present a more proper interpretation by drawing on clues within and outside the text of the work.
خلاصه ماشینی:
١٢- در داستان هفتخان اسفنديار، وقتي اسفنديار با گرگ ها درميافتد: نگه کرد روشن دل اسفنديار ديد آنکه دد سست برگشت و خوار (فردوسي،١٣٨٩،د٥: ٨٤/٢٢٧) خالقي مطلق بر اساس دستنويس ک، ضبط مصراع دوم را چنين آورده و هرچند شش دستنويس ديگر هم مؤيد اين ضبط هستند، اما با توجه به اينکه معمولا «خوار» در مفهوم پست و بيارزش ، در وصف انسان به کار ميرود تا يک درنده ، به نظر ميرسد که ضبط «زار» بر «خوار» ارجح باشد و مناسبت بيشتري نيز بين « سست و زار» در معناي سست و درمانده باشد تا «سست و خوار»، به ويژه که دستنويس هاي س ٢، ق ٢، ل ٣، پ و لن ٢، همه «زار» ضبط کرده اند.
فصل نامۀ علمي تفسير و تحليل متون زبان و ادبيات فارسـي (دهخدا) 35 / نتيجه گيري در اين جستار بعد از واکاوي شاهنامۀ ويراسته خالقي مطلق و بررسي ديدگاه شاهنامه پژوهان دربارة برخي از ابيات اين اثر سترگ روشن شد که گزارش برخي از بيت ها به سامان ومفهوم نيست که اين ابهام يا از عدم توجه کافي به بافت متن ناشي شده و يا نارسايي گزارش بيت ، ناشي از ضبط نادرست يا مغشوش يک واژه يا عبارت در بيت است ؛ چنانکه در مصراع « به يک زخم زو دو سر افگند خوار»، به نظر ميرسد که «خوار» در معناي«به راحتي و به آساني»، به کار رفته باشد، نه «پست ».