چکیده:
مقاله ی حاضر به بررسی جایگاه و تاثیر ادبیات شفاهی د ر اشعار ترکی شهریار
می پردازد و نگاه شهریار را به آداب و رسوم و سنت ها واکاوی می نماید و در
نهایت به این نتیجه رسیده است که شهریار در اشعار ترکی خود از ادبیات
شفاهی استفاده نموده است و هم چنین توان سته به بهترین شکل ممکن با
استفاده از آن ها مضمون سازی کند.
خلاصه ماشینی:
به همين منظور هر سال يک گوسفند فربه و جوان را سر بريده و گوشتش را بعد از قرمه و سرخ کردن در داخـل «کوبـه » (= خمـره ، خـم بزرگ ) مي ريختند و سپس روغن دنبه آب شده را روي آن مي ريختند تا روغن آب شده جاي خالي بين تکه هاي گوشت را پر کند و در اثر نفوذ هوا فاسد نشود و اين گوشـت را به عنوان ذخيره براي طول سال نگه مي داشتند همچنـين روسـتائيان روزي يکـي ، دو قاشق از «قوورما» را از داخل «کوبه » برداشته و مقداري هم لپه و پياز به آن اضافه کـرده و آبگوشت درست مي کردند که به آن «قوورما شورباسـي »، (آبگوشـتي کـه از گوشـت سرخ کرده درست مي گردد.
آغز ـ بولاما دکتر محمد معين در ذيل کلمه ي آغوز مي نويسد: «شير گاو و گوسفند مـاده ي نوزاييـد، اولين شيري که يک ماده به نوزادش دهد که بعد از پخته شدن مانند پنير سـفت گـردد، شير ماک ، فله ، پله و آغز» (معين ، ١٣٧١: ذيل واژه ي آغوز) روستائيان معمولا شير اول حيوانات را بعد از پختن که به آن «کلکه » هم مـي گوينـد به عنوان تبرک به خانه ي فاميل هاي نزديک مي برند و آن ها هم به جاي «کلکه » مقـداري نمک و پول مي گذارند.
زنان روستايي در کنار پخت انواع نان ها در تنور، به پخت غذاهاي متنـوع در آتـش تنور مي پرداختند که شهريار در بند زير به پخت نوعي آش که بـه «تنـدير آشـي » (آش تنور) معروف بود اشاره کرده است : «کند اوشاغي ، جومالاشديق ، چوخدوق تندير آشين ايچميشيديک ، توخودوق » (شهريار، ١٣٨٨: ٨٣) ترجمه : بچه هاي روستا همه با هم جمع شده بوديم و با خوردن آش تنوري سـير شـده بوديم .