چکیده:
خواجه نصیرالدین طوسی در آثارش گاه دو رای مختلف در مورد یک مسیله علمی ارایه داده است، یکی بشیوه اهل کلام و دیگری بشیوه فلاسفه. در وهله نخست ممکن است تصور شود که خواجه به ورطه تعارض فرو افتاده است اما تحلیل مباحث نشان میدهد که این تعارضها صوری هستند و در چارچوب نظام کلی اندیشه وی قابل تبیینند. یکی از این موارد متعارض درباره مقوله جوهر است. خواجه در آثار منطقی خود جوهر را همانند حکمای مشاء، مقوله یا جنس الاجناس شمرده اما در تجرید الاعتقاد، جوهر را معقول ثانی دانسته است. مقاله پیش رو به تبیین این چندگانگی مقوله جوهر پرداخته، سپس در مقام داوری، احتمالات ممکن را مطرح کرده و از میان آنها، رایی که بنظر میرسد با واقعیت مطابق است را بعنوان نظر مختار نویسندگان، معرفی مینماید. مقاله با استناد به عبارات خواجه نصیر و در نظر داشتن موقعیت اجتماعی و علمی دوره حیات وی که با هجمه گسترده متکلمان بر ضد فلاسفه مواجه بود، همچنین با توجه به شخصیت متعادل و حق محور و دانش دوست خواجه، نشان میدهد که این تعارض بدوی است نه واقعی. این تحقیق بر اساس پژوهش در آثار خواجه نصیر و بروش کتابخانه یی صورت گرفته است؛ گرچه گاه بضرورت بحث، دیدگاه های شارحان وی نیز مد نظر بوده است.
Khwajah Nasir al-Din Tusi has sometimes provided two different views regarding a scientific problem, one following the method of the people of kalam and the other following the method of philosophers. At first sight, one might assume that Tusi is making contradictory comments; however, an analysis of his discussions reveal that such contradictions are only superficial and can be explained justifiably within the framework of his general system of philosophy. One of such contradictory cases pertains to the category of substance. In his works on logic, similar to Peripatetic philosophers, Tusi considers substance to be a category or genus of genera; however, he deemed of substance as a secondary intelligible in his Tajrid al-i‘tiqad. The present paper aims to clarify this view of the multiplicity of the category of substance. Then, in order to judge its legitimacy, the authors pose some possibilities and finally introduce one of the views which seems to be compatible with reality as their own standpoint. Through referring to Tusi’s words and considering his social and academic position during his time, when philosophers were under huge attacks by mutikallimun, as well as given his moderate, truth-loving, and academic character, the authors demonstrate that this contradiction is superficial rather than real. Following the library method, this research was conducted based on a thorough study of Tusi’s works. Nevertheless, the researchers also took the views of his commentators into consideration when necessary.
خلاصه ماشینی:
تبیین چندگانگی مقوله جوهر در آثار خواجه نصیرالدین طوسی مهدی دشتبزرگی ، محمداسماعیل عبدالهی ، محمد کرمینیا چکیده خواجه نصیرالدین طوسی در آثارش گاه دو رأی مختلف در مورد یک مسئلة علمی ارائه داده است، یکی بشیوۀ اهل کلام و دیگری بشیوۀ فلاسفه.
اندیشۀ محقق طوسی در مقوله دانستن جوهر، بر این استدلال شکل گرفته است: یکی از ویژگیهای جنس عالی آنست که دارای مفهومی بسیط است، یعنی حتی به تحلیل عقلی هم نمیتوان برای آن جزئی در نظر گرفت وگرنه به محال میانجامد.
خواجه در رد این پندار میگوید: اگر وجود جزئی از اجزاء مقوله جوهر بوده باشد، با مقوله بودن یا جنس الاجناس بودن آن منافات دارد؛ چون جوهر جنس عالی است، نمیتوان برای مفهوم آن جزء در نظر گرفت؛ «مفهوم جوهر را جزو نیست چنانكه گفتیم، والا آن جنس عالى نبود» (طوسی، 1367: 37).
بنابرین زمانی که خواجه، با بهره جستن از عاقلة قدرتمندش و بر پایۀ مِتُد علمی و آزاداندیشی، رأیی را برگزید باید آن را مختار دانست؛ چه مطابق با رأی حکیمان باشد و چه متکلمان، یعنی این آراء اساساً نظر خود خواجه بوده و چون آزادانه و روشمند بوده است، جایی برای شائبة تعارض باقی نمیگذارد؛ میشود فرض کرد کسی فیلسوف باشد اما در مسئلهیی رأیی کلامی داشته باشد.
او از سویی جوهر را در آثار منطقی خود جنس الاجناس و جزو مقولات دهگانه دانسته اما در تجرید الاعتقاد آن را معقول ثانی شمرده است.
خواجه در این دو اثر منطقی اشاره نموده که جوهر از اجناس عالیه است اما در تجرید الاعتقاد، چونان شیخ اشراق (سهروردی، 1372: 2/ 70)، جوهر را بهمراه چندی دیگر از مفاهیم عقلی، معقول ثانی قلمداد کرده است.