چکیده:
با توجه به جایگاه احادیث مهدویت، در منظومه معارفی مکتب اهلبیت:، بهره درست و صیانت از این گنجینۀ پربهاء، نیازمند زمینههایی است. یکی از این زمینهها، شناسایی آسیبها و آفتهاست؛ بدین منظور که حدیثپژوه مهدوی بتواند پیامدهای نامطلوب آنها را درحوزه فهم حدیث از میان ببرد. بررسیها حکایت از آن دارد که از آسیبهای بنیادین عارض بر احادیث مهدوی، «ادراج» به معنای وارد شدن سخن راوی یا نسخهبردار، بر فرمایش معصوم7 است. از آنجا که گاهی اندک دگرگونی در حدیث، ما را در رسیدن به مقصود معصوم7 ناکام میگذارد و سبب اختلاف دیدگاه خواهد شد، توجه به این آسیبها اهمیت ویژهای دارد. و نیز از آنجایی که بررسی ادراج در همه منابع روایی مهدوی و روایات مهدویت، کاری بس بزرگ و گسترده مینماید در این نوشتار، با استفاده از روش توصیفی _ تحلیلی، انتقادی، برخی از احادیث را بررسی کرده، به این نتیجه رسیدهایم که این پدیده، در برخی از روایات از تمسک به ظهور بدوی حدیث جلوگیری کرده، سبب اختلال در انتقال مفاهیم مورد نظر معصوم7 میشود. اگرچه این آسیب در برابر انبوه روایات معتبر اندک مینماید، اما مناسب است بدان اهتمام و برای این اندک نیز علاجی در نظر گرفته شود. و بهترین راه علاج این روایات تشکیل خانواده حدیث بر پایه منابع اصیل و معتبر حول روایت مورد نظر است.
According to the position of Mahdaviat hadiths, the proper use and protection of this rich treasure requires some grounds. One of these areas is the identification of injuries and pests; In order for Mahdavi's hadith research to eliminate their undesirable consequences in the field of understanding hadith. Studies indicate that one of the fundamental harms to Mahdavi hadiths is that "Adraj" means the words of the narrator or the copyist on the command of the Infallible (AS). Since sometimes a small change in the hadith will fail us to reach the goal of the Infallible (AS) and will cause differences of opinion, it is especially important to pay attention to this damage. Also, since the study of admission in all sources of Mahdavi narration and Mahdaviat narrations is a very big and extensive work, in this article, using descriptive-analytical, critical method, we have examined some hadiths and have come to the conclusion that this The phenomenon, in some narrations, prevents the reliance on the primitive emergence of the hadith, and causes disruption in the transmission of the concepts intended by the Infallible (AS). Although this damage is small in the face of the multitude of authentic narrations, it is appropriate to take care of it and consider a cure for this small number as well. And the best way to cure these narrations is to form a family of hadith based on original and reliable sources around the narration in question.
خلاصه ماشینی:
از آنجایی که پس از آیات قرآن کریم، حدیث برجستهترین سرچشمه برای دریافت آموزههای دینی است؛ و مسلمانان از صدر اسلام تا اكنون، اهتمام ویژهای به نقل و نگهداری آن داشتهاند؛ اما این گنجینه سترگ در گذر زمان و با پشت سر نهادن فراز و فرودهای فراوان، با انگیزههایی چون: انتقامجویی از اسلام، بهرهمندی از منافع سیاسی، بهرههای فرقهای و قومی، بزرگداشت خود و گاهی نیز با پندار رونقبخشی به دین و ارزشهای الهی، دچار برخی دگرگونیها به سبب اموری چون: "ادراج"، در متن حدیث، شده است.
اگرچه اغلب ادراج از سر سهو صورت میگیرد و راوی یا مؤلف کتاب هیچگونه تعمدی در افزودن ندارند اما برخی موارد از سر عمد این اتفاق میافتد که در این صورت افزون بر آنکه به جهت انتساب سخنی که معصوم علیهالسلام نفرموده به ایشان کاری حرام انجام داده، این کار مصداق وضع و تحریف در روایت خواهد بود که برای فریبکاری، صورت گرفته است.
(طوسی، 1407: ج3، 2، ح1 و 7) یکی دیگر از روایاتی که در آن سخن راوی در متن روایت بر اثر گذر زمان و یا اشتباه ناقل افزوده شده است روایت علامه مجلسی در بحارالانوار از الغیبه نعمانی(نعمانی، 1384: 86) از ابیحمزه ثمالی است که نقل كرده كه گوید امام باقر علیهالسلام به من فرمود: یا بَا حَمْزَةَ مِنَ الْمَحْتُومِ الَّذِی لَا تَبْدِیلَ لَهُ عِنْدَاللَّهِ قِیامُ قَائِمِنَا..
(هلالی، 1405: ج2، 715) در این سخن با توجه به فرازهای پیشین بهطور مشخص حضرت برخی حوادث پس از خود در زمان بنی امیه را پیشگویی کرده است و البته تطبیق آن بر بحثهای مهدویت مشکل مینماید اما پس از آن در کتاب الغارات، 1 به عنوان نخستین روایت با دو تفاوت اساسی اینگونه درج شده است.