چکیده:
مفاخره ، از ســنت های رایج در شعر پارسی اســت که از این رهگذر شاعر می کوشد تا توانایی ها و برتری های خود را در قالب های شــعری ، برجسته نموده ، به دیگران معرفی نماید. در این مقاله تلاش می شــود تا با بیان مفهوم خودشــیفتگی در علم روانشناسی و مفاخره در ادب پارســی این موضوع و پیشــینه آن بررسی شود. در بخش بررسی علل مفاخره ، نگاهی دقیق تر به شــرایط ایجاد و تقویت این گونه شعری انداخته شده است و تحلیلی اجتماعی در خصوص موضــوع صورت می گیرد و در نهایت ، ابعاد و گونه های مفاخره در شعر شهریار، مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.
خلاصه ماشینی:
به عنوان نمونه در تفاخر شاعرانه حافظ ، آن هنگام که مي فرمايد: منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن از ني کلک ، همه قند و شکر مي بارم و يا در جاي ديگر: صبحدم از عرش مي آمد خروشي ، عقل گفت قدسيان گويي که شعر حافظ از بر مي کنند آيا براي کاسني که از شده شريين شرع حافظ نوشيده اند، سانخن اين چ ينين، زياده گويي يا گزافه است ؟ و يا تأييدي گوارا بر حلاوت سخنان همچون رشته مرواريد اوست ؟ و تا در جاييکه سعدي مي فرمايد: من دگر شعر نخواهم بنويسم که مگس زحمتم مي دهد از بس که سخن شيرين است براي جانهاي نيوشــا و اذهان فهيم ، نشاني از خودپرستي و غرور سبک سرانه است ؟ و يا آفتابي است که دلالت بر طبع و هنر آفتابگونه اين بزرگان حکم مي کند؟ همان گونه که از شــاهد مثالهاي بالا برآمده ، تفاخر شــعري اين نامــداران ، برخوردار از تشبيهات و استعاراتي است که سحر کلام را با روح مبالغات و اغراق هاي شعرگونه پيوند زده ، روح حاکم بر محتواي اثر را به گونه اي دل انگيز و شورآفرين عرضه کرده است ؟ 418 مروري بر پيشينه مفاخره در ادبيات پارسي : مفاخره از باب مفاعله به معناي باليدن ، ســرافرازي و مباهات کردن است که شاعر، طي آن امتيازها و افتخارات خود را به نوعي مبالغه آميز بيان مي کند.