چکیده:
اسرارنامهی عطار و مخزنالاسرار نظامی از مهمترین مثنویهای عرفانی - حکمی ادبیات فارسی محسوب میشوند. وجود مضامین مشترک و گاه خط فکری یکسان این احتمال را ایجاد میکند که عطار در سرودن اثر خود از نظامی تاثیر پذیرفته باشد. در این جستار با تطبیق جزءبهجزء محتوا و ساختار این آثار، همسانیها و دگرسانیها استخراج شده است. همسانیها عبارتاند از: 1. انسان؛ 2. جهان هستی؛ 3. عشق؛ 4. سلوک؛ 5. نقد تصوف؛ 6. اندیشههای کلامی. ناهمسانیها نیز شامل موارد زیر است: 1. ساختار متنها؛ 2. جهانبینی دو شاعر؛ 3. بافت ادبی اشعار؛ 4. بینش اجتماعی؛ 5. «بقای بعد از فنا» در اسرارنامه و « فنا» در مخزنالاسرار. 6. نگرش دو شاعر در باب سخن؛ 7. ترکیب محتوایی. نتیجهی حاصل از تطبیق کلی دو کتاب بیانگر اشتراکات فکری دو شاعر در مباحث بنیادین است. اگر دراینباره تفاوتهایی هم در محتوا و ساختار به چشم میخورد، حاکی از شخصیت، ساختار ذهنی و جایگاه متفاوت عطار و نظامی است؛ هرچند نمیتوان بهطورقطع تاثیرپذیری اسرارنامه از مخزنالاسرار را اثبات کرد؛ اما تشابه ذهنیّات منعکس در اشعار و موضوعات محوری دو اثر نموداری از این تاثیرپذیری است.
Asrar Nameh by Attar Neyshaburi and Makhzan Ul Israr by Nezami Ganjavi are two of the most important mystical and literal mathnavies of Persian language and literature. The existence of mutual themes and thoughts creates this possibility that Attar has been influenced by Nezami. In this study, by matching every section of the content and structures of these works, similarities and differences were extracted. Similarities included 1. human, 2. the world, 3. love, 4. behavior, 5. Sufism criticism, 6. verbal thoughts, Inconsistencies include the following aspects: 1. text structure, 2. worldviews of the poets, 3. literal context of poems, 4. social insight, 5. survival after ruin in Asrar Nameh and ruin in Makhzan Ul Israr.6.attitude of two poets about speech 7. content formation.The results of matching these books indicates mutual thoughts of two poets in terms of basic issues. If differences exist in the content and structure, they are due to personality, mental structure, and different positions of these poets. However, it is not possible to prove the impact of Makhzan Ul Israr on Asrar Nameh, but the similarities of thoughts in the poems and pivotal issues of their works point to this impact.
خلاصه ماشینی:
کمــال خــود بــدان کــز بــس تعظم غلامـــان توانـــد افـــلاک و انجـــم تو را قيمت بــه علــم است و به کردار تو هم چـون مـن درافـزودي بـه گفتـار بــه قــدر آن کــه علــم و کــار داري بــــدان ارزي بــــدان مقــــدار داري (همان : ١٤٤-١٤٥) نظامي نيز نگاه به انسان را با مسئله ي آفرينش آغاز مي کند و پس از توصيف آفرينش آدم (ع ) وارد حکمت و عرفان عملي ميشود و با مخاطب قراردادن نوع بشر به نصيحت هاي معمول براي تهذيب وجود مي پردازد؛ سپس با ورود به مباحث نظري تصوف ، انسان را به عنوان بنيان گذار عشق در جهان ماده معرفي مي کند و به وي گوشزد مي کند که تنها راه بازگشت به نقطه ي وحدت و منزلگاه نخستين ، اعتماد به بال هاي روح و دل و تحمل رياضت ها است .
همان طور که جهان از اجزاي کوچک تري تشکيل شده است و جزءبه جزء است ، هر جزء هم جهاني را در دل خود پنهان کرده است و خود يک کل محسوب مي شود؛ به همين دليل شناخت جهان براي انسان مي تواند چون شاه راهي براي رسيدن به حضرت دوست باشد: همـــي هــــــر ذره از عالـم که بيني اگــــــر تــــــو در پي آن مي نشيني ، چنان پيـــدا شــــــود آن ذره در راه کــــــه نوري گــــردد از انوار درگاه ز يک يک ذره سوي دوست راه است ولــــي بــــر چشم تو عالم سياه است تــو گــــــر اهليتي داري در اين راه ز يــــک يک ذره مي شو تا بـه درگـــاه (عطار، ١٣٩٤: ١٠٩) اين نوع نگاه به جهان ، زيرساخت بنيادين ديدگاه عطار يعني وحدت وجود را آشکار مي کند.