چکیده:
زمینه و هدف: شاهنامۀ فردوسی بعنوان یک اثر حماسی طبیعی در میان سایر حماسههای جهان جایگاهی ممتاز را به خود اختصاص داده است. یکی از دلایل این امر، مضمون عالی و برجستۀ فلسفه، علل و نتایج مبارزه در آن است که از آغاز تا فرجام این اثر در هریک از داستانهایش به نوعی صحنههای مهیج، غمانگیز و برانگیزانندۀ احساسات میآفریند. از مبارزات مهم در این اثر سترگ، مبارزه علیه جمشید و ضحاک در داستانهای مربوط به آنهاست که در این مقاله به بررسی فلسفه، علل و نتایج آن پرداخته میشود.
روش مطالعه: در پژوهش حاضر برای دستیابی بهتر و مفیدتر به اطلاعات، سعی شده است از روش کتابخانهای استفاده شود. در این روش، پژوهشگر با مراجعه به منابع و مآخذ نوشتاری و کتابخانهای، اعم از کتاب، مقاله و پایاننامه، اطلاعات و دادههای موردنیاز را جمعآوری میکند. در مرحلۀ بعدی، اطلاعات با روش توصیفی-تحلیلی مورد بررسی قرار گرفتهاند.
یافتهها: فردوسی حکیم از مبارزات شخصیتهای حماسی شاهنامه اهدافی والاتر از صرف روایت تاریخ گذشتگان ایران داشته است؛ فلسفۀ اصلی مبارزه علیه جمشید، بیدادگری آئینی و در داستان ضحاک، بیدادگری سیاسی-اجتماعی و فرهنگی وی است.
نتیجهگیری: داستان ضحاک با ابعاد ضد سیاسی – اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایرانیان همراه است که با سرنگونی این شاه بیدادگر و به تخت نشستن فریدون فرزانۀ دادگر، نتایجی همچون صلح و امنیت، سیاست داد و دهش، زدودن آیینهای غلط و نابجای ضحاک، ترویج فرهنگ عقلانیت به جای پذیرش خرافات، یگانگی ایدئولوژیک، آباد کردن و مبارزه با ویرانگری و جنگ، رشد اقتصادی، تحکیم پایههای اقتصادی ازطریق بکارگیری نیروهای کارآمد در زمینۀ کشاورزی، تقویت بنیههای دفاعی با استخدام نیروهای نظامی و جنگی مستعد را درپی دارد.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: Ferdowsi Shahnameh as a natural epic work has a special place among other epics in the world. One of the reasons for this is the great and prominent theme of philosophy, the causes and results of the struggle, which from the beginning to the end of this work in each of its stories creates a kind of exciting, sad and emotional scenes. One of the important struggles in this great work is the struggle against Jamshid and Zahak in the stories related to them, which in this article examines philosophy, its causes and results.
METHODOLOGY: In the present study, for better and more useful access to information, the library method has been used.
FINDINGS: Combat events, in turn, have powerful sources that are the result of the boiling of centuries and millennia, and undoubtedly help their strong motivations, and in addition, will bring results and consequences. In fact, Ferdowsi Hakim had more goals in the struggles of the epic characters of Shahnameh than just narrating the history of the past of Iran; The main philosophy of the struggle against Jamshid is religious tyranny and in Zahak's story, his socio-political and cultural tyranny.
CONCLUSION: The story of Zahak is associated with anti-political, social, economic and cultural dimensions of the Iranians, which with the overthrow of this tyrannical king and the accession of Fereydoun Farzaneh Dadgar, promoted results such as peace, security and politics. Instead of accepting superstitions, the culture of rationality leads to ideological unity, building and fighting destruction and war, economic growth, strengthening the economic base by employing efficient forces in agriculture, strengthening defense by employing talented military and war forces.
خلاصه ماشینی:
نتيجه گيري: داستان ضحاک با ابعاد ضد سياسي – اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي ايرانيان همراه است که با سرنگوني اين شاه بيدادگر و به تخت نشستن فريدون فرزانۀ دادگر، نتايجي همچون صلح و امنيت ، سياست داد و دهش ، زدودن آيينهاي غلط و نابجاي ضحاک، ترويج فرهنگ عقلانيت به جاي پذيرش خرافات ، يگانگي ايدئولوژيک ، آباد کردن و مبارزه با ويرانگري و جنگ ، رشد اقتصادي، تحکيم پايه هاي اقتصادي ازطريق بکارگيري نيروهاي کارآمد در زمينۀ کشاورزي، تقويت بنيه هاي دفاعي با استخدام نيروهاي نظامي و جنگي مستعد را درپي دارد.
پيامدها و نتايج مبارزه عليه ضحاک الف - براندازي يک حکومت استبدادي، غيرايراني و بيدادگر يکي از نمونه هاي حکومت ظلم و ستم و بيداد در شاهنامه و برجسته تر بودنش در خصلت ضد داد ايراني، از نظر بيگانگي و دوگانگي با آن و همچنين برجسته ترين حکومت ضدآرماني و ايدئولوژيکي ايراني، حکومت ضحاک تازي است که فردوسي اين داستان را در راستاي ظلم ستيزي، بيگانه ستيزي، و اهريمن ستيزي ايرانيان آورده است ؛ يعني داستان با تقسيم دو نيروي اهريمني (نيروهاي بيداد) و يک نيروي قدرتمند ايزدي (نيروي داد)، ايران را در اردوي راستي و داد و بيدادگران را در اردوي بدي دربرابر هم قرار ميدهد.
ج - ايجاد حکومتي دادگرانه درجهت تحقق «شهرياري آسماني» و کسب يگانگي ايدئولوژيک عشق و علاقۀ فردوسي به ايران از آن روست که ايرانيان همواره در پي تحقّق «شهرياري آسماني» در ايران بوده اند و براي تحقّق چنين آرمان والايي، حامي شاهان دادگر و مخالف سرسخت بيدادگران بوده اند؛ زيرا حرکت در راستاي شهرياري آسماني، سامان اجتماعي و بتبع آن نظم معنوي را در ميان جامعه متحقق ميسازد؛ يعني با حاکميت چنين شهرياري، جامعه نيز يگانگي ايدئولوژيک خويش را حفظ ميکند يا بازمييابد که فلسفۀ مبارزات مبارزان شخصيتهاي شاهنامه در اين مورد قابل توجه و ستايش است .