چکیده:
مجموعه «بنی آدم»، شامل شش داستان از زندگی انسان های معاصر است. کنشهای شخصیت ها، بازتابی از فضای اجتماعی و سیاسی نویسنده است. در مقاله حاضر، این مجموعه داستان از منظر اصول نشانه شناسی اجتماعی «ون-لیوون» بررسی شده است تا مشخص شود که دولت آبادی با استفاده از چه شگردهایی در کنش کنشگران، آسیب های اجتماعی و سیاسی موجود در جامعه را بازنمایی میکند؟ برای نیل به این هدف، داستان ها به روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس اصول نشانه شناسی اجتماعی ون لیوون بررسی شد. یافته ها نشان می دهد که صورت روایی داستان، در فضای تخیلی و سورریال در برگیرنده آسیب های اجتماعی و سیاسی است. تفکیک قاب بندی داستان ها در زیرساخت از تقابل سنت و مدرنیته، حق و ناحق، خوددوستی و دیگردوستی پرده برمی دارد. اقتدار شخصی و غیر شخصی موجود در داستان ها در لایه های زیرین از سلطه فرد بر فرد و دولت بر مردم سخن می گوید. غیاب جنس زن و عدم نام گذاری و انکار او، از امحای وجود زنان در جامعه مردسالار ایران خبر می دهد.
The Bani-Adam collection includes six stories from "The Lives of Contemporary Humans". The actions of the characters are a reflection of the author's social and political atmosphere.In this paper, this collection of stories has been examined from the perspective of Van Livon's principles of social semiotics to determine what tacticsDolatabadi - in the action of the actors -uses to represent the social and political harms in society.To achieve this goal, the stories were studied in a descriptive-analytical method based on the principles of Van Leeuwen 's social semiotics.The findings show that the narrative form of the story, in the imaginary and surreal atmosphere, includes social and political harms.The separation of the framing of stories in the infrastructure reveals the opposition between tradition and modernity, right and wrong, selfishness and otherness.The personal and impersonal authority in the lower layers of the stories speaks of the domination of the individual over the individual and the state over the people.The absence of female, lack of her naming and denial indicate the ignoring of women in the patriarchal society of Iran at that time.
خلاصه ماشینی:
در مقالة حاضر، اين مجموعه داستان از منظـر اصـول نشـانه شناسـي اجتمـاعي «ونليـوون » بررسي شده است تا مشخص شود که دولت آبادي با استفاده از چـه شـگردهايي در کنش کنشگران، آسيب هـاي اجتمـاعي و سياسـي موجـود در جامعـه را بازنمـايي مي کند؟ براي نيل به اين هدف، داستانها به روش توصيفي - تحليلـي و بـر اسـاس اصول نشانه شناسي اجتماعي ونليوون بررسي شـد.
دولت آبادي نيز نويسندهاي است که همواره در کسوت جملـه هـا و عبـارات، مفـاهيم اجتماعي و سياسي را مطرح مي کند که با واکـاوي لايـة توصـيفي آثـار او مـي تـوان بـه لايه هاي زيرين نفوذ کرد و از رهگذر خوانشي پويا، نقاب از چهرٔە معاني مکنـوني کـه در بطن ساختار روايت در خاموشي و غياب به صورت انداموار باليدهاند، فروکشيد و «نبود»ها را به «بود» و «غياب»ها را به «حضور» بدل کرد.
از ايـن رو در ايـن پژوهش به اين پرسش ها پاسخ داده مي شود: - نقش قاببندي داستانها در بيان ايدئولوژيهاي نويسنده چگونه است ؟ - کارايي اصول نوآوري نشانه شناختي براي خلق معاني ثانوي چگونه است ؟ - نقش قواعد نشانه شناختي در خلق مضامين مکنون چگونه است ؟ - نمايش قدرت در اين مجموعه داستان چگونه است ؟ - دولت آبادي چه استراتژيهايي بر ذهن و زبان شخصيت هاي داستاني خود نهـاده است تا آنها را در افادٔە مقصود ياري کند؟ پيشينه پژوهش تاکنون پژوهشي درباره مجموعة «بني آدم» انجام نگرفته است .
در جاي ديگر داستان شاهد آن هستيم کـه آقـاي عينکـي بـه دنبـال «قـايم کـردن دستانش » است که اين امر معناي ضمني ابهام را به همراه دارد.