چکیده:
غفلت از دیدگاهها و عملکرد عالمان دینی و فقیهان در حوزههای مختلف اجتماعی سبب شده است تدابیر، رویکردها و اقدامات آنها کمتر، نقد و بررسی شود و این میراث سترگ، کمتر در اختیار نخبگان و نقشآفرینان اجتماعی در سدههای بعد قرار گیرد. توجه به کنشگری فقیهان و عالمان دینی به ویژه در مقاطعی از تاریخ که جامعه اسلامی دچار بحرانها و چالشهای فراگیر بوده است، از اهمیت بیشتری برخوردار است. عدم توجه به این گونه، پژوهشهای تاریخی ـ اجتماعی سبب شده است برخی مراکز و نهادهای دینی، متهم به بیتوجهی به شرایط، بسترها و نتایج فرهنگی و اجتماعی کنشهای اجتماعی گردند.
این مقاله با تکیه بر منابع کتابخانهای و استفاده از رویکرد توصیفی-تحلیلی در پی پاسخگویی به این مسئله است که فقیهان حله در سدههای هفتم و هشتم هجری که جهان اسلام دچار پیآمدهای حمله مغول و سقوط خلافت عباسی بود از کدام بسترها، ابزارها و قالبها در حوزه نشر فرهنگ دینی بهره بردهاند؟ از نتایج این مقاله میتوان به اهتمام فقیهان حله به تسهیل مراودات فرهنگی، سوق دادن مناقشات مذهبی به مذاکرات علمی، تأکید بر اخلاق به عنوان زیر بنای فرهنگ اسلامی، مسئولیتپذیری فرهنگی، پرهیز از قرائتهای منفعلانه در حوزه فرهنگ دینی و استفاده از ابزارها و قالبهای فرهنگی در حوزه نشر فرهنگ و آموزههای مذهبی اشاره کرد.
The ignorance of viewpoints and the reactions of religious scholars and jurisprudents in the diverse social domains has led to the less criticism and investigation of their measures, approaches and actions and this great inheritance is less accessible to the elites and social actors in the later centuries. Considering the actions of religious jurisprudents and scholars specially in some periods of the past when the Islamic society was suffering from the crises and challenges is of great significance. The ignorance of these historical-social researches made the religious centers and institutions be unconcerned towards the conditions and the cultural-social consequences of social actions. Taking advantage of the library sources and descriptive-analytical approach, this article is to answer the problem on the grounds applied in the domain of religious culture by the jurisprudents of Helleh in the 7th and 8th centuries, when the world of Islam was seriously affected by Mongolian attack and the collapse of Abbasid caliphate. The results of research clarify that the endeavors of jurisprudents have been toward facilitating the cultural relations, changing the religious conflicts into the scientific negotiations, putting emphasis on ethics as the foundation of Islamic culture, taking cultural responsibility, avoiding from passive readings in the domain of religious culture and taking advantage of the cultural templates in the domain of propagating the culture and religious instructions
خلاصه ماشینی:
عالمان شیعه در عصر پر تلاطم قرن هفتم هجـری کـه جامعـه اسـلامی بـه سـبب هجـوم مغـولان و سـقوط خلافـت عباسـی بـا دگرگونیهای پردامنه و خطیر سیاسی، اجتماعی و به ویژه فرهنگـی مواجـه بـود، تـلاش میکردند در کنار ایفای نقش دینی و علمی خود به عنوان یک فقیـه ، اوضـاع و تحـولات فرهنگی جامعه را به دقت دنبال کنند و کنش های علمی و فرهنگی خـود را نـاظر بـه آن تحقق بخشند.
این تحقیق با تکیـه بـر منابع کتاب خانه ای و روش توصیفی- تحلیلی در پی پاسخ گویی به این مسـئله اسـت کـه فقیهان شیعه حله چه راه کارهایی را ناظر به مسائل و تحولات فرهنگ دینی عصر خویش به کارگرفته اند؟ در دوره زمانی این تحقیق ، حمله مغولان به سرزمین های اسلامی، علاوه بـر تخریـب مصادیق و منابع غنی فرهنگی و تمدنی در بخش مهمی از سرزمین های خلافت عباسیان ، یأس و ناامیدی سطوح مختلف جامعه را فرا گرفته بود.
از جملـه آثارش الشمل المنظوم فی مصنفی العلوم وفرحۀ الغری بصرحۀ الغری است (سید احمد بـن موسـی بن طاووس ، بناء المقالۀ الفاطمیۀ فی نقض الرسالۀ العثمانیۀ، ج ١، ص ٢٢، ٢٣؛ ابن داود حلی، کتاب الرجال ، ص ١٣٠).
این که علامه حلی، استادان خود هم چون سـید جمـال الـدین احمد بن طاووس را در کنار علم و دانایی به تقوا و اخلاق نیکو می ستود٦، حکایت گـر اهتمام ویژه فقهای حله به زهد و پارسایی است .